ایام امتحانات که میشود یکی از
استراتژیهای آنهایی که کار را به شب امتحان کشیدهاند، تمرکز روی فصلهایی است
که سهم بیشتری از سؤالات را به خود اختصاص میدهند، بی آن که در طول روزهای قبل
از امتحان سراغی از کتاب و دفتر و استاد و درس گرفته باشند.
مجلس دهم به میانه راه رسیده است و برخی
نمایندگان که اسب مراد را برای مجلس یازدهم زین کردهاند، کمکم به این فکر افتادهاند
که برای جبران همه کمکاریها و نشدنها چه کاری بهتر از انتقادهای بادلیل و بیدلیل
و چه راهی بهتر از این که دیگران را مسئول "نشدنها" بدانند.
کمکم شب امتحان برای پنج نماینده استان در
مجلس دهم در راه است و حتی آقای علی وقفچی هم باید مقابل 60 هزار و 814 نفری
امتحان پس دهد که فروردین 95 بالاخره پس از 16 سال چشم انتظاری او را راهی
بهارستان کردند.
در هفتههای اخیر که بار دیگر موج انتقادات از
عملکرد مبهم ایشان در زمان طی شده از عمر مجلس دهم بالا گرفته، آقای وقفچی ترجیح
داد به جای گفتوگو با آنهایی که رآی به حضورش در بهارستان دادند و امتحان پس
دادن در مقابل آنها، راه گفتوگو با 2 خبرگزاری را در پیش بگیرد تا در سایه نیت
این خبرگزاریها در مخالفت با دولت، هر چه دل تنگش درباره مسئول و رسانههای
منتقدش خواست بگوید بدون این که در این دو گفتوگو کسی از او درباره عملکردش بپرسد
و این که چرا کلامی در پاسخ به انتقادها نمیگوید!
در بخشی از گفتوگوها که شاید آغاز راه این
نماینده مجلس برای حضور دوباره در بهارستان باشد چنین آمده است:
* استاندار زنجان باید عملکرد دو ساله خود را
ارائه دهد.
* بر چه اساسی از من بهعنوان مخالف دولت یاد
میشود؟ آیا نقد دولت و فریادزدن چالشهای پیش روی کشور به معنای مخالفت با دولت
است؟
* با فریادهای نمایندگان مجلس بود که دولت
مجبور شد بیش از 20 هزار میلیارد تومان از بدهیهای سپردهگذاران تعاونیهای غیرمجاز
را پرداخت کند.
* عملکرد من در مجلس سبب شده تا نگاه مثبتی در
سطح کلان کشور و مجلس به بنده شود.
* تنها روزنامهای که علیه بنده مطلب منتشر میکند
استانی است و مسئولیت آن با یکی از مدیران کل استانداری است و طبیعی است که برای
متزلزل نشدن جایگاهشان و هم چنین بیان نشدن برخی مطالب که به ضررشان است مجبور به
تخریب بنده هستند.
* موضوع استفاده صرف از مدیران بومی
* حتی کسانی که به دولت رأی دادهاند هم از
وضعیت اقتصادی کشور ناراضی هستند.
* اگر مخالف دولت هستم چرا دولت به حرف من گوش
میدهد؟
* مسئولان استانداری همه کار خود را رها کردهاند
و فقط چند روزنامه حامی خود را تغذیه میکنند تا مخالفان خود را مورد انتقاد قرار
دهند.
* چرا فقط یک روزنامه که آن هم توسط استانداری
تغذیه میشود به عملکرد من انتقاد میکند و رسانهها و روزنامههای دیگر استان
بابت عملکرد آن انتقادی ندارند؟
آقای وقفچی نه تنها استاندار و دیگر مسئولان
استان، حتی شما هم باید از کردههایتان در مجلس دهم بگویید گرچه به نظر میرسد
راه را اشتباه رفتهاید چون اگر قبل از حضور در بهارستان مطالعه کوتاهی درباره
وظیفه مجلس و نمایندگان آن و کارکرد قوه مجریه داشتید به جای تهدید وکیل و وزیر و
مسئول برای دخالت در امور اجرایی و تعیین فلان شخص برای فلان مسئولیت، کمی به وضعیت
مجلسی میپرداختید که دیگر نماینده زنجان و طارم در مجلس آن را فشل میداند و هر
وقت تریبونی در مقابلش میببیند ناگفتههای باورنکردنی از مجلسی میگوید که شما
نماینده آن هستید.
مگر نه اینکه مجلس با حضور نماینده معنا پیدا
میکند پس چرا با 60 هزار و 814 رأی، مجلسی ساختهاید که حتی همقطاران شما هم آن
را قبول ندارند؟
آقای وقفچی انتقاد نشانه مخالفت نیست و هیچ
کس خوردهای به فریادی که در جهت احقاق حق است نمیگیرد اما جمعکردن امضا برای
سؤال از رئیسجمهوری، برای استیضاح وزرای کابینه و مانع تراشی در راه انتصاب
مدیران استان که ربطی به نمایندگان ندارد معنایی غیر از مخالفت با دولت دارد؟ اگر
در قاموس شما مخالفت معنا و مفهوم دیگری دارد بفرمایید تا هیئت دولت مدنظر قرار
دهد.
راستی آقای وقفچی آیا همه آن فریادها برای
انتقاد و احقاق حق مردم بود یا داستان دیگری داشت؟ مثلاً کشیدن پای وزیری به پای
میز استیضاح و تغییر یکی از معاونتهای یکی از ادارات کل استان هم زمان با این
استیضاح چه معنایی در قاموس شما دارد؟ یا حضور چشمگیر همشهریهای شما در یکی از
دانشگاههای استان که نه با قانون سازگاری دارد و نه با عقل به چه معناست؟
شما ادعا دارید که با فریاد نمایندگان مجلس،
دولت مجبور شد 20 هزار میلیارد تومان به سپردهگذاران مؤسسات مالی غیرقانونی
بپردازد. آیا پیگیر شدید و پرسیدید که آن همه سپرده که حلال بسیاری از مشکلات کشور
میتوانست باشد کجا رفته و دست کیست؟ حامیان آن مؤسسات چه کسانی بودند و چرا همه آن
مؤسسات به یکباره به این نتیجه رسیدند که اعلام ورشکستگی کنند؟
وقت نکردید یا جرأتش را نداشتید؟
از همه اینها گذشته آن 20 هزار میلیارد تومان
را که دولت از ترس شما بین سپردهگذاران توزیع کرد از کجا آمد؟ آیا همان پولی بود
که مردم به مؤسسات داده بودند یا پول بیتالمال بود که مجلس دهم چشمهایش را بست
تا نه سیخ بسوزد نه کباب؟ نه سراغ صاحبان مؤسسات برود و نه مردم را ناراضی نگه
دارد؟
آقای وقفچی درباره نگاه مثبت دولت و مجلس به
عملکرد شما همین بس که وزیر و وکیل با شنیدن نام شما راضی به برآورده کردن هر
خواستهای میشوند غیر از ملاقات حضرتعالی.
حساب آن مدیرکل استانداری که بنا بر تصور شما
از ترس متزلزل شدن جایگاهش به دنبال زیر سؤال بردن عملکرد شماست با روزنامهای که
تنها منتقد شما از دید خودتان است، جداست اما چرا هیچگاه این زحمت را به خودتان
ندادید تا پاسخگوی انتقادات آن روزنامه باشید؟ شاید حضور در آن روزنامه به راحتی
اظهار نظر در خبرگزاریهایی که فقط شنونده حرفهای شما هستند، نباشد و شما توانایی
پرداخت بهای آن را نداشته باشید.
برای یکبار هم که شده تکلیف مدیر بومی و
غیربومی را برای مدیران استان روشن کنید. آیا منظور شما از مدیران غیربومی کسانی
هستند که در ستاد انتخاباتی شما برای تحقق آرزوی 16 ساله تلاش کردند یا بلایی است
که با همین بهانه بر سر یکی از دانشگاههای استان آوردید؟
آقای وقفچی به روحانی رأی دادیم تا در قبال
انتقاد از او بهایی ندهیم پس اگر انتقاد رأیدهندگان از او موجب شعف شما میشود
برای آنانی که به او رأی دادند، استجابت بخش ناچیزی از وعدههایی است که او به
مردم داد. این دولت آنقدری پای حرفهایش ایستاد که شما به این نتیجه برسید از شما
حرفشنوی دارد که اگر کمی حساب و کتاب میکردید مطمئناً به این نتیجه میرسیدید که
بین مشورت گرفتن از یک نماینده برای امور اجرایی با تصمیم آن نماینده برای سوءاستفاده
از این امکان و دخالت در امور اجرایی تفاوت زیادی وجود دارد.
آقای وقفچی شما به این سؤال پاسخ دهید که چرا
تنها یک روزنامه استان از شما انتقاد میکند و بقیه رسانههای استان نظارهگر این
انتقادها هستند؟ شما دلیلش را بگویید؟
حداقل انتظاری که از نماینده 60 هزار و 814
نفر در مجلس میرود این است که وقتی سخنی بر زبان جاری میکند بر اساس اسناد و
ادله باشد حتی اگر مدرک تحصیلیاش ارتباطی به وکالت و نمایندگی نداشته باشد. با چه
سند و مدرکی ادعا دارید که تنها روزنامه منتقد شما در استان از سوی استانداری
تغذیه میشود؟ پس اجازه دهید در مقابل این موضوع را مطرح کنیم که شاید ارتباطی بین
شما و دیگر رسانههای استان وجود دارد که سراغی از شما نمیگیرند مگر برای اظهار
حرفهایی که هر جایی نمیتوان گفت.
آقای وقفچی روزی ملانصرالدین را به یک عروسی
دعوت میکنند و ملا دستخالی راهی مراسم میشود. هنگام ورود به محل عروسی با 2 در
مواجه میشود که یکی برای مهمانان عروس و دیگری برای مهمانان داماد بود که راه
مهمانان عروس را در پیش میگیرد. باز 2 در دیگر مقابلش میبیند، یکی برای آنهایی
که برای عروس و داماد چشمروشنی آوردهاند و دیگری برای کسانی که مثل ملا دستخالی
آمدهاند که ملا از در دستخالیها وارد شد و ناگهان خود را در کوچهای دید که در
ورود به مجلس در آن قرار داشت یعنی برگشت جایی که قبلاً بود.
مجلس دهم نیمی از راه خود را پیموده است و نیم
دیگر آن هم مثل برق و باد میگذرد. اگر نمایندگان ارمغانی برای وکلایشان داشته
باشند راه چندان سختی را برای حضور دوباره در بهارستان نمیبینند و اگر دستخالی
سراغ مردم را بگیرند همچون ملانصرالدین همانجایی برمیگردند که بودند.