کد خبر: 679
1397/04/25 - 19:46


هنر جنگ

مهدی سهرابی

پایگاه خبری صدای زنجان

«تحریم‌ها نقش فرشی را بازی می‌کردند که برای چند سال همه گردوخاک اقتصادمان را زیر آن پنهان کردیم و همه چیز را به گردن تحریم انداختیم اما حالا که سایه تحریم‌ها تقریباً کنار می‌رود، آن فرش هم کنار رفته و گردو خاک و زباله‌های اقتصاد ما برای همه عیان است.»

مجموع این کلمات یکی از بهترین تعبیرها درباره برجام از زبان یک اقتصاددان بود، زمانی که هنوز تب برجام بالا بود و شور و حال آن جاری. برجام که آمد سر خانه اول برگشتیم، با همان مشکلات قدیمی و همان حرف‌های تکراری سرگرم شدیم.

شفاف نبودن سیستم بانکی، اقتصاد تک‌محصولی، نوسان قیمت ارز، بازار بی دروپیکر سکه و طلا، فساد، رانت، بی‌پولی تولید، بالابودن نرخ سود بانکی و هزارویک درد دیگر باز هم به صف شدند تا ثابت کنند اگر درد اقتصاد ما برجام بود کسی نمی‌توانست با آوردن و بردن آن نبض اقتصادمان را در دست بگیرد.

سه سال زمان مناسبی بود تا نشان دهد یک برجام که نه حتی اگر ده‌ها برجام هم برای اقتصاد رو به زوال کشورمان به ارمغان بیاورند، راهی از پیش نمی‌برد.

اقتصاد ما در تحریم‌ها بابک زنجانی و خاوری تربیت کرد، در برجام مؤسسات مالی بی دروپیکر را تحویل داد و امروز که حرف از بازگشت تحریم‌ها (سخت‌تر از گذشته) به میان آمده، کاسه چه کنم دست گرفته است و با بحران ارزی و طلایی که از ابتدای امسال شروع شده به استقبال تحریم‌های آینده رفته تا رسم میزبانی را به بهترین شکل ممکن به جا آورد.

وقتی حرف از تحریم به میان می‌آید نخستین سؤالی که به ذهن خطور می‌کند این است که چرا کشور ما جزو کاندیداهای ثابت تحریم در دنیاست؟ و ساده‌ترین پاسخ آن این است که؛ چرا نه؟

کدام حکمران دیوانه‌ای راه کم‌هزینه و بدون خونریزی تحریم اقتصادی یک اقتصاد مریض را کنار می‌گذارد و سراغ جنگ و خونریزی می‌رود؟

کدام حاکم بی‌فکری ترجیح می‌دهد به جای استفاده راحت و بدون دردسر از سلطه خود بر اطلاعات و بازار دنیا، سراغ کشیدن ماشه برود؟

اشتراک ما و دنیا در تعریف جنگ همان واژه جنگ است وگرنه جنگ آن‌ها کجا و جنگ ما کجا. تعریف ما از جنگ به درد همان جهان سومی می‌خورد که در آن دست‌وپا میزنیم و صدها برجام هم توان کم‌کردن عددهای آن را ندارد.

مگر کجای اقتصاد دنیا لنگ ماست که انتظار داریم تحریم نشویم؟ وقتی در باد نفت می‌خوابیم و با زبان بی‌زبانی به عالم و آدم نشان می‌دهیم پاشنه آشیل‌مان کجاست، طرف مقابل هم به جای ارتش سراغ شیر نفت می‌رود در حالی که به نظر می‌آید با ارتش راحت‌تریم تا نفت.

فارغ از تعریفی که که ما و آن‌ها از جنگیدن داریم، هر جنگی، مرد جنگی می‌خواهد. ما مرد جنگیدن در جنگ آن‌ها را داریم؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم، نه!

از روزی که یکی از آن طرفی‌ها زیر میز قرار و مدارها زد و شاخ و شانه کشید، بیش از آن که به فکر مهیاشدن برای جنگ باشیم، خودمان را برای هجوم آن‌ها مهیا کرده‌ایم. دلیلش هم نیاز به تفکر زیادی ندارد؛ نه مرد جنگی داریم و نه ابزار جنگی که آن‌ها دارند.

پول، طلا، اقتصاد قوی و پویا و رابطه اقتصادی دوطرفه و مستحکم با دنیا ابزار جنگ امروز است که نداریم. تنها نفت داریم که آن را هم خیلی‌ها دارند. ما نباشیم از آن‌ها می‌خرند.

لباس رزمی که چند ماه دیگر شیپور آغاز آن به صدا در می‌آید قواره تن بسیاری از جنگ آوران ما (مدیران ما) نیست، اگر باشد گرز و شمشیر آن را نداریم.

در میدان جنگ وقتی زور یک طرف به طرف مقابل نرسد یا کار را طوری پیش می‌برد که تا حد امکان برخوردی انجام نشود و یا بهترین استفاده را از جنگ‌افزاری که در اختیار دارد، می‌کند (حتی اگر کم و کاستی داشته باشد).

جنگ‌افزارهای ما در جنگ نابرابر آینده، همین کارگاه‌های کوچک و واحدهای تولیدی ریزودرشتی هستند که حتی در بدترین شرایط تحریم‌های گذشته صورت خود را سرخ نگه داشتند. وقتی برجام آمد وضعیت‌شان فرقی نکرد و برای جنگ آینده بی‌گرز و شمشیر به میدان نبردشان می‌فرستیم.

همه آن‌هایی که در سه سال گذشته دم از تولید و اشتغال و حمایت زده‌اند سری به تولید بزنند تا ببینند برجام برای آن‌ها چه کرده است.

درد، برجام نبود که با آمدنش درمان را هم بیاورد. درد بدبختی‌هایی است که به آن‌ها عادت داریم. وام چند ده درصدی، نوسان ارز همیشگی، تولید روزانه قوانین دست و پا گیر، بخش‌نامه‌هایی که خاک می‌خورند، سیاست مالیاتی نامعلوم، فساد سیستماتیک اداری و چند درد دیگر که تولیدکنندگان بهتر می‌دانند.

با این وضعیت نتیجه حضور این سربازان با آن جنگ‌افزارها در میدانی که دشمن تا بن دندان مسلح است نیازی به نفسیر و تعریف ندارد.

با تعریفی که امروز از جنگ وجود دارد، جنگیدن بد نیست، مشکل هنر جنگیدن است.

اقدام کننده: روزنامه صدای زنجان

sedayezanjannews.ir/nx679


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»