سرانه آبی هر کشور یکی از شاخصهای
آماری بانک آب کشور محسوب میشود که در جغرافیایی هر ناحیه به عنوان #متوسط بارندگی
به ثبت می رسد.
با این مقدمه آمار نامهها
بلندمدت نشان میدهد متوسط بارندگی سالیانه بین 225 تا 250 میلیمتر در نوسان هست.
در مجموع هرسال بین 370 تا 412 میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال بهصورت باران و
برف و تگرگ ریزش میکند اما به دلایل گوناگون #تغییرات آبوهوایی اثرات قابلتوجهی
به کم و کیف بارشهای سالیانه گذاشته است به دلیل تغییر شکل بارش از صورت برف به
باران و کوتاه شدن فاصله یخبندانهای زمستانه، افزایش زمان تبخیر، از آورده فوقالذکر
سالیانه فقط 60 میلیارد مترمکعب یا کمتر در بودجه آبی باقی میماند یعنی برای جمعیت
83 میلیونی تنی، فقط 722 مترمکعب در هر سال آبی قابل استحصال وجود دارد.
چرا که، ظرفیت مخازن ۱۸۳ سد در
حال بهرهبرداری کشور هم اکنون ۵۳ میلیارد متر مکعب است. (مدیرعامل شرکت توسعه آب
و نیروی ایران) ظرفیت خالی سدها تا نزدیک به 52 درصد رسیده است (خبرگزاری تسنیم، دفتر مطالعات پایه
منابع آب شرکت مدیریت منابع آب ایران) همچنین خشک شدن تالاب ها و دریاچه و رودخانه
های دایمی بخصوص منطقه پر آب خوزستان صحت ادعا را تایید می کند.
بر اساس شاخص فالکن مارک کمتر از
1000 مترمکعب سرانه آبی نشان از کمبود آبی است پس کشور از تنش آبی به کمبود آبی
مواجه شده است بدبختانه باتوجهبه کمبود ذخایر سدها، حتی می توان گفت کشور به
مرحله فشار کمبود آبی وارد میشود در چنین شرایطی خودکفایی و ایجاد شغل دایمی و
موقت، سیاست آب در هاون کوبیدن را تداعی میکند. حال بگذریم شاخصهای توسعه شهری و
صنایع و محیطزیست چگونه وضعیت اسفباری را تجربه خواهند کرد.
البته یکی از بزرگترین دغدغههای
کشور در شرایط تحریم و کاهش بیکاری و تحقق امنیت و سلامت غذایی از طریق استفاده بهینه
از منابع آبوخاک کشور میباشد (بهرهوری) اما در چنین شرایطی تحمیل آن بر منابع
آبی وضعیت ورشکستگی کلی را به دنبال خود میکشاند.