منزوی، بیشتر و پیشتر از آنکه
یک نام باشد یک اصطلاح است و شاعرانهتر، این اصطلاح برای شاعری است که توانسته
مرد شماره یک غزل معاصر باشد. حال بیش از آنکه شعر او موردبررسی و استفاده قرار بگیرد،
در مهرومومهای پس از وفاتش اصطلاح (منزوی) پیشتاز بوده است، چه توسط مخاطبان خاص
چه توسط مخاطبان عام، انگار مخاطب در پسِ این اصطلاح دنبال عقدهها و گرههای شخصی
خویش باشد و بیشتر از آنکه از منزوی بودن منزوی رنج ببرد لذتی برای وی حاصل میشود.
چراهای گوناگونی نیز میتوان بر آن یافت، از عادات فرهنگی ایرانیان در مردهپرستی
تا توجه به حاشیه و بازماندن از متن، گفت: (فریب حاشیه امن را نخواهم خورد / اگرچه
متن سفرنامه خط به خط خطر است)، آزاردهندهترین جملهای که در ۱۴ سال اخیر از اهالی
ادب و غیر ادب به کرّار شنیدهام این بوده است: (شهریار را تبریزیها شهریار کردهاند
و منزوی را زنجانیها منزوی) حال اینکه این جمله نقلقولی از زبان خود منزوی ست.
در چه حالی و چه شرایطی آن را گفته بماند که قطعاً هرچه بوده حق برای اوست.
هدف از این نوشتار این است که
بگویم قدر نادیدن بزرگان در هر مکان و هرزمانی بوده و هست و خواهد بود اما نشانهی
این هجمهها در باب منزوی بیشتر به سمت کسانی است که برای او با هر نیتی کاری کردهاند
حال من میخواهم برای اولین بار این معادله را نقض کنم.
حسین منزوی چه قبل از انقلاب و
چه بعد از انقلاب چهره شناختهشده و بزرگی بود چراکه آثار بسیاری از وی توسط
خوانندگان به نام قبل از انقلاب و خوانندگان بعد از انقلاب منتشر میشود،و در
مجامع مهم آن زمان حرفی برای گفتن داشته است و هم اینکه وی برگزیده جایزه فروغ بوده
است.
از زمان چاپ اولین مجموعه شعرش
_حنجره زخمی تغزل در سال ۱۳۵۰_تا چاپ مجموعه شعر، با عشق در حوالی فاجعه در
سال۱۳۷۳، عمده وقت حسین منزوی در تهران سر میشود و رفتوآمدهای بسیاری در مجامع
ادبی آن روزهای تهران داشت اما متولیان مجامع ادبی تهران بااینکه شناخت کاملی از
سطح شاعرانگی وی داشتند سکوت معناداری درباره وی اختیار کرده بودند. و حتی افرادی علیه
کتاب مذکور نقدهای غیرمنصفانهای مینویسند، بعد از وفات وی همان جامعه ادبی که مهرومومها
سکوت اختیار کرده بودند وی را در اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در سال
۱۳۸۵ بهعنوان شاعر برتر انتخاب میکنند. و خواهان سینهچاک او میشوند و علیه دیگران
میتازند. پسازاین اتفاقها آن سکوت را میشکنند و شعر منزوی پایش در صداوسیما و
مقالات و پژوهشهای دانشگاهی باز میشود.
کسانی که وی را یکبار در فلان شهر به شبشعری
دعوت کرده و عکسی با وی گرفتهاند اینک قصد تصاحب وی رادارند. که ازلحاظ کمی میزان
این تصاحبها بیشتر از سمت غیر زنجانیهایی بوده که صرفاً خارج از گود دوست داشتهاند
فریاد انزوای او را سر بدهند. بااینحال بیانصافی است یادی نکنم از کسانی که از
سر عشق با وی رفتار کردهاند ازین میان میتوان به مجموعه از عشق تا عشق تألیف آقای
ابراهیم اسماعیلی اراضی اشاره نمود که در ماههای آخر حیات منزوی اتفاق میافتد و چهبسا
جزو ماندگارترینها در این باب است.
بعد از سکونت منزوی در زنجان
در دهه آخر حیاتش و نیز بعدازآن کسانی بودهاند و هستند که در خط به خط متنِ خطر
سعی بر ارج نهادن و سپاسگزاری از ایشان داشتهاند و همیشه از جانب حاشیهنشینان موردحمله
قرارگرفتهاند. با قبول همه بیمهریها و ناسپاسیها بر این شاعر گرامی در دوران حیات
و مماتش که بیشتر از جانب صاحبمنصبان و هنرمندان جعلی بوده نه از جانب صاحب ادبان
راستین، در این یادداشت قصد دارم گوشهای از تلاشهای صورت گرفته در جهت ارجگذاری
به این نام بزرگ در زنجان چه در دوران حیات وی چه در دوران پسازآن را آنگونه که
اطمینان دارم روایت کنم.
روایت اول:
در ۱۵ آذر۱۳۷۳. حسین منزوی برای
اولین بار بعد از انقلاب در زنجان شعر میخواند.
این شبشعر که به مناسبت روز
دانشجو برگزار میشد با اجرای هادی وحیدی و همکاری سعید رضا بیات و علیرضا بازرگان
فرصتی فراهم آورد تا حسین منزوی در جمع بزرگی از دانشجویان، شعر بخواند و قدر ببیند
و بر صدر بنشیند.
روایت دوم:
مردادماه۱۳۷۵یا ۱۳۷۶. منزوی
برای دومین بار در یک عصر شعر مهم در زنجان شعر میخواند.
این برنامه حاصل همکاری و
هماهنگی غلامرضا طریقی، علیرضا بازرگان و حامد صمدی بود که با پشتیبانی هفتهنامه
پیام زنجان در سالن کتابخانه سهروردی برگزار شد.
روایت سوم:
در ۲۴ مرداد۱۳۸۱ برنامهای تحت
عنوان (بررسی شعر معاصر) توسط انجمن ادبی اشراق زنجان برگزار میشود که حسین منزوی،
بابا چاهی، مسعود احمدی و یزدان سلحشور در این برنامه به سخنرانی و شعرخوانی میپردازند
این برنامه در سالن هنر
فرهنگسرای امام خمینی (ره) با اجرای علیرضا بازرگان برگزار شد.
روایت چهارم:
پس از تأسیس انجمن ادبی اشراق
زنجان در سال۱۳۷۹(ثبت رسمی در سال۱۳۸۱) و برگزاری جشنواره شعر و قصه استان به پیشنهاد
علیرضا بازرگان و مجید کامیار حضور حسین منزوی برای اولین بار بهصورت رسمی در
زنجان بهعنوان داور اتفاق میافتد. منزوی رئیس هیئت داوران دوره دوم_۹اسفند۱۳۸۰_
و داور دوره سوم _۱۷دی۱۳۸۲_جشنواره شعر و قصه انجمن ادبی اشراق میشود.
این چهار برنامه درواقع مهمترین
برنامههای آن سالها بوده است که حسین منزوی در آن حضورداشته و توسط مؤسسین انجمن
ادبی اشراق قبل از تأسیس و بعد از تأسیس برگزارشده است.
البته دیگر برنامههایی نیز با
حضور حسین منزوی در زنجان برگزارشده است ازجمله مراسم روز دانشجو سال۱۳۸۱ در
دانشگاه زنجان که آقای عاصم اسدی از عوامل دخیل در اجرای آن برنامه بوده است. و نیز
حضور حسین منزوی در روزنامه امید زنجان بهعنوان دبیر صفحه ادبی امید در امید و
معرفی شاعران جوان استان که یکی از اتفاقات مهم دهه هفتاد در زنجان محسوب میشود.
روایت پنجم:
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ حسین منزوی
غزل خداحافظی را میخواند. مراسم تشییعجنازه حسین
منزوی به روایت فیلمی با حضور دوستداران و مردم زنجان بسیار پرشکوه برگزار میشود.
طوری که جمعیت حاضر حسین منزوی را در فاصله ۳ کیلومتری مسجد حضرت ابوالفضل خیابان هفتتیر
تا مزار شهدای میدان امیرکبیر بدرقه میکنند.
تشییعجنازهای که کسی در زنجان تا به امروز نمونه آن را ندیده است.
و در خردادماه۱۳۸۳ همزمان با
چهلم حسین منزوی اولین بزرگداشت برای وی با حضور محمدعلی بهمنی، . منوچهر آتشی،
عمران صلاحی(احتمالاً) ، موسوی گرمارودی و... در سالن فرهنگسرای امام خمینی برگزار
شد. که این برنامه نیز به روایت فیلمی و شهادت حاضرانی شکوهمند بوده است.
روایت ششم:
از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶ حدود ۱۰
بزرگداشت برای حسین منزوی با حضور چهرههایی چون محمدعلی بهمنی. بهروز رضوی. رشید
کاکاوند. عبدالجبار کاکایی. قدمعلی سرامی. غلامرضا طریقی و با حضور خانواده
بزرگوارش، توسط انجمن ادبی اشراق زنجان برگزارشده است.
فکر برگزاری جایزه ادبی با
عنوان جایزه حسین منزوی در بطن و متن همین بزرگداشتها شکل گرفت و تبدیل به یک
دغدغه و خواسته مهم برای جامعه ادبی زنجان شد.
روایت هفتم:
چنانکه به یاد دارم نخستین
بار طرح جایزه ادبی حسین منزوی در انجمن ادبی اشراق طرح گردید. و در مهرماه۱۳۸۳
توسط علیرضا فرهومند _رئیس وقت انجمن اشراق_ در مراسم گردهمایی سر مزار رسانهای
شد. و پس از کشوقوسهایی تا سال ۱۳۹۶ مسکوت ماند سپس با پیگیریهای آقای علیرضا
بازرگان و تدوین اساسنامهی اجرایی و دعوت از استاد بهروز منزوی_برادر حسین منزوی_
و اهالی ادب استان(هیئتمدیره وقت انجمن اشراق در سال ۱۳۹۶(آقای سلمان کریمی و جواد
چراغی و دیگر انجمنهای ادبی زنجان ازجمله جناب آقای حسن پاکزاد) در دوره مدیریت
آقای ناصر مقدم مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد این روند شکل اجراییتر به خود گرفت
اما دوباره به دلایل فراوانی از اجرا بازماند.
روایت هشتم:
در اسفند ۱۳۹۷ با پیگیریهای
آقای علیرضا بازرگان ، و استاد بهروز منزوی و جناب آقای حسن پاکزاد و مجمع انجمنهای
ادبی استان، برنامهای به شکل بزرگداشت با اجرای بهروز رضوی، و حضور رشید کاکاوند
و غلامرضا طریقی و ابراهیم اسماعیلی اراضی و دیگر مهمانان برگزار شد. که مقدمهای
شد بر دوسالانهی جایزه ملی غزل(حسین منزوی)، دبیر علمی این برنامه آقای غلامرضا
طریقی بود که در دوره مدیریت خانم فاطمه کرباسی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی
اتفاق افتاد.
روایت نهم:
طرح اجرای نخستین جایزه حسین
منزوی در دوره مدیریت جدید اداره ارشاد از دیماه۱۳۹۹ با پیگیریهای دوباره و دعوت
از فعالین گذشته و خانواده حسین منزوی و مشورت و نظرخواهی از آنان بهطور جدیتر
جرقه خورد و شروع به کار کرد. این بار با تشکیل دبیرخانه و شورای سیاستگذاری و
انتشار فراخوان، امیدها برای به واقعیت پیوستن این مهم بعد از چندین سال زنده شد.
و این بار با حضور جواد چراغی و حسن پاکزاد با عنوان دبیران اجرایی و شورای سیاستگذاری
و نمایندگان جامعه ادبی و آقای جعفر محمدی معاونت فرهنگی اداره ارشاد با عنوان
شورای سیاستگذاری و اجرایی و احمدخانی مدیرکل اداره ارشاد با عنوان دبیر جایزه
و اسماعیل امینی با عنوان دبیر علمی بعد از یک سال کار اجرایی در ۲۸ دیماه۱۴۰۰ با
حضور معاون فرهنگی وزیر ارشاد و دیگر مقامات استانی
اولین دوره آن برگزار شد. تغییر و تحولات شکلگرفته در وزارت ارشاد به دلیل
انتخابات ریاست جمهوری. موجب به تأخیر افتادن چندماهه در برگزاری اختتامیه گشت.
این دوره در پنج بخش مجموعه
غزلهای چاپشده فارسی و ترکی در بازه زمانی۱۳۹۸.۱۳۹۹. بخش تک اثر فارسی، بخش تک
اثر ترکی، و بخش پژوهش برگزار شد که داوری بخش فارسی بر عهده بهروز یاسمی. محمد
سلمانی و غلامرضا طریقی و داوری بخش ترکی بر عهده علی کریمی و سعید سلیمان پور و
داوری بخش پژوهش بر عهده قربان ولیئی و مهدی محبتی بود.
در این دوره حدود۱۸۰۰ اثر از
طرف حدود۴۶۰ شاعر و پژوهشگر به دبیرخانه ارسال شد که علاوه بر گستره ملی از کشورهای
کانادا ، افغانستان، استرالیا، آلمان نیز اثر دریافت شد.
برگزیدگان این دوره نیز به شرح
ذیل است:
در بخش تک اثر فارسی:
برگزیده:
افسانه سادات حسینی از نیشابور
دیگر نامزدها:
حسن خسروی وقار از قم
آرزو سبزوار قهفرخی از
چهارمحال بختیاری
علیرضا رجبعلیزاده از کاشان
حسن بهرامی از گچساران
در بخش کتاب فارسی:
نفر برگزیده:
سید علی شکرالهی از اصفهان
شایسته تقدیر:
مسلم فدایی از گنبدکاووس
دیگر نامزدها:
حسنا محمد زاده از کاشان
رحمت اله رسولی مقدم از یاسوج
حامد حسینخانی از کرمان
جواد جعفری نسب از سبزوار
مرجان بیگی فر از شهرکرد
در بخش ترکی:
برگزیده:
وحید طلعت از ارومیه
شایسته تقدیر:
پرویز سودی از زنجان
دیگر نامزدها:
مهدی میرزا رسولزاده از اردبیل
ملاحت نادری از تبریز
بهزاد بیات فرد از زنجان
عارف ساسانی از مراغه
در بخش پژوهش:
برگزیده:
عاصم اسدی از زنجان
شایسته تقدیر:
وحید رحمانی از زنجان
دیگر نامزدها:
میترا سادات دهقانی از سمنان
علیاصغر مقنی از تبریز
دنیا تورج.
با همه سختیها و رنجها، این
(اولین) که میتواند ازلحاظ کمّی بهعنوان بزرگترین اتفاق ادبی استان محسوب شود
در تاریخچه ادبی استان و کشور ثبت شد. گفتنی ست در حاشیه این مراسم برای اولین بار
نمایشگاهی از آثار حسین منزوی توسط جواد چراغی(شامل عکس جلد مجموعه شعرهای ایشان
در چاپهای مختلف) برگزار شد.
و اینکه اگر نبود آن دغدغههای
پیشینیان و دوندگیها و رنجها، نمیشد انتظار برگزاری جایزه حسین منزوی را تا مهرومومها
بعد از این نیز داشت. امید که آیندگانی وسط گود بایستند و آن را به بهترین شکل
ادامه دهند. با قبول همه نقدها که اولین منتقد در متن کار خود من هستم باید گفت
۱۷ سال عشق و دغدغه_از برگزاری اولین بزرگداشت تا به اولین جایزه ادبی تنها در ۲
ساعت مراسم اختتامیه خلاصه میشود از این رو ضعف در حاشیه همیشه وجود داشته و
خواهد داشت.
بیآنکه نیت قلبی فعالین این
وادی را بدانیم باید گفت آنچه ماحصل کار است در ذات خود خیر و مبارک بوده و خواهد
بود، از این دست است: ساخت مستند کسی نشناخت در سال۱۳۷۶ توسط محمود غفاری.گردآوری
و ترجمه مجموعه دومان(اشعار ترکی حسین منزوی)توسط بهروز منزوی. ساخت مستند نهنگی
در تنگ توسط حسین نجاری. نامگذاری خیابانی در شهرک صنعتی زنجان و بلواری در
کمربندی جنوبی شهر به نام حسین منزوی. ساخت و نصب تندیس حسین منزوی در مجموعه
مسکونی خبرنگاران. نصب نمادهایی از چهره حسین منزوی در ورودی شهر. طراحی المان
آرامگاه حسین منزوی توسط مهندس علیرضا بازرگان، و... که هرکدام بهنوعی در راستای
عشق به این نام بزرگ و اقدامی علیه خاموشی و فراموشی تلقی میشود. و آنانی که تنها
صدایشان فقط بر طبل انزوای منزوی کوبیدن است بایست فکری دیگر کنند.
انتهای پیام/