همانطور که در گفتارهای پیشین در تعریف خانواده بیان نمودیم،نهاد خانواده همانند چتری است که تمام اعضای زیر آن آسایش را تجربه می کنند،والدین می توانند دیدگاه اعضای خانواده به موضوعات آینده بینی و زندگی تک به تک آنها را مشخص کنند
همانطور
که در گفتارهای پیشین در تعریف خانواده بیان نمودیم،نهاد خانواده همانند چتری است
که تمام اعضای زیر آن آسایش را تجربه می کنند،والدین می توانند دیدگاه اعضای
خانواده به موضوعات آینده بینی و زندگی تک به تک آنها را مشخص کنند.
هدف از
اشاره به این موضوع که خانواده اولین و اصلی ترین نهاد تربیت و شکل گیری شخصیت
فرزندان تشخیص داده شده،به این جهت است که همواره الگوی کودکان و تشکیل شخصیت آنها
از شروع سنین رشد از والدینشان نشأت گرفته می شود،شکل گیری شخصیت کودکان در گِرو
رفتارهای پدر و مادر می باشد زیرا او کسی را عاقلتر و داناتر از آنها نمی شناسد و
در صحت و درستی کارهای آنها تردیدی ندارد،پس چرا از آنها پیروی نکند؟والدینی که
خود رفتارهای ناشایست با یکدیگر یا سایرین دارند چگونه از فرزندانشان خواهند خواست
که افرادی راستگو و درستکار باشند؟! دلیل اصلی این امر تقلید فرزندان از رفتارهای
والدین به طور ناخواسته چه درست یا غلط می باشد،هرگز چنین توصیه هایی از سوی والدین
نسبت به فرزندان که خود قوانین زندگانی را نادیده می گیرند تأثیرگذار نخواهد
بود.نکته دیگر در این رابطه مربوط به عدم رعایت عدالت و انصاف والدین در رابطه با
فرزندان و ایجاد تبعیض بین آنهاست و گاهاً نادیده گرفته می شوند،عدم تبعیض میان
فرزندان تا حد زیادی می تواند از تنش های به وجود آمده مقابله نماید همانطور که
محققان نیز در این رابطه اشاره نموده اند،تفاوتگذاری و تبعیض در بین اعضای
خانواده،به هر صورتی محکوم و آسیب زاست.از این رو،باید از تبعیض جنسیتی بین پسر و
دختر،بزرگ و کوچک،موفق و ناموفق پرهیز شود برخورد های این چنینی یا تفاوت گذاشتن
های بدون دلیل،از جمله مواردی است که ممکن است فضای حسادت،درگیری یا حتی انتقام را
در بین فرزندان جای دهد.
امنیت
و آرامش دو موضوع انکارناپذیری بوده که در محیط خانواده می بایست قابل لمس بوده و
به شکلی بر محیط خانه و خانواده حاکم باشد،زیرا داشتن آرامش خاطر و امنیت مهمترین
شرط سعادت و خوشبختی میان اعضای خانواده است.در این میان وظیفه پدر به عنوان
سرپرست خانواده همواره سنگین تر است،اوست که باید مِهر و محبت و علاقه را بین اعضای
خانواده گسترش دهد به ویژه نسبت به همسرش مهربان باشد که همین امر سبب تربیت صحیح
فرزند توسط مادر خواهد شد تا بدین شکل مهر و محبت را به فرزندان خود منتقل می
کنند.همانطور که در حدیثی از سوی پیامبراکرم(ص)روایت شده:کوچکترهای شما باید از
بزرگانتان پیروی نمایند و بزرگترهای شما باید به کوچکترها مهر و محبت کنند،ضمن
اشاره به این موضوع خاطرنشان می دارد؛ رفتار پدر با افراد خانواده نباید یک رفتار
مستبد و دیکتاتوری باشد و نباید رفتار آمرانه و خودسرانه وی آرامش خانواده را به
هم بریزد و نباید با خشونت و جنجال و مشاجره بر اعضای خانواده حکومت کند طبیعتاً اینگونه
رفتارها بزرگترین عامل نگرانی همه افراد خانواده به ویژه فرزندان است،زیرا اوضاع
ناآرام و متشنجی که پدر و مادر علت پیدایش آن بوده اند در ثُبات و تعادل روانی کودک
در تمام مراحل زندگی از ماه های آغازین دوران بارداری مادر شروع شده و تا نخستین
سال های ولادت و بعد از آن نیز تأثیر گذار خواهد بود...متأسفانه این جّو ناآرام
آثار مُخرب خود را در شخصیت آینده کودکان برجای خواهد گذاشت چرا که در بسیاری از
کودکان منحرف و فراری و در کسانی که در بزرگسالی به جرائم و بزهکاری ها روی می
آورند،عمده دلایل آن ناشی از عدم آرامش و آسایش خانوادگی یا دوران کودکی سختی بوده
که سبب وقوع چنین مشکلاتی در بزرگسالی شده است.
سخن پایانی
کودک،یکی
از افرادی است که تحت تربیت پدر و مادر خویش قرار می گیرد و بسیاری از روحیات
فرهنگی و اجتماعی او با نظارت و کنترل مُداوم آنها حاصل می شود.این خانواده است که
او را صالح یا فاسد به بار می آورد و عامل شکل گیری نوع جهان بینی کودک،شخصیت و
مسائل روحی و روانی او و محدوده تأثیرگذاری آنها می شود.او دین،شرافت،صداقت،اعتماد
به نفس،نوع دوستی،آداب و معاشرت،همدلی با دیگران،احترام به قانون،احساس مسئولیت
و... را از والدین خود می آموزد.
همانطور
که یک کودک از نظر جسمی آسیب پذیر و در برابر کمترین و کوچکترین حادثه ای حساس
بوده و واکنش نشان می دهد،از نظر اخلاقی و روانی هم به همان اندازه یا بیشتر،آسیب
پذیر می باشد،او بسیاری از حالات و رفتارهای فردی و اجتماعی خود را از بزرگترها
تقلید کرده و در نظم،پایبندی به مذهب،ادب،خشونت،ناسازگاری و...از اطرافیان خود
الگوبرداری می نماید.مع ذلک اگر والدین ما همان قدر که به آسیب های جسمی فرزندان
خود اهمیّت می دهند بر آسیب های روحی و روانی آنها نیز سرمایه گذاری کنند و از بسیاری
از رفتارهای ناپسند در مقابل آنها پرهیز نمایند قطعاً جوانان ما در آینده در سطح
بالایی از اخلاق و تربیت قرار خواهند گرفت زیرا تأثیر پذیری کودک از
اقدامات،ارشادها،رهنمودهای والدین و مربیان نسبت به سایرین سریع تر شکل خواهد
گرفت.