اصولاً هیچ بحرانی در این پهنه خاکی رخ نمیدهد
مگر اینکه دست آدمی در کار باشد. از بحران آلودگی هوا و از بین رفتن جنگلها
گرفته تا انقراض گونههای گیاهی و حیوانی بدون حضور آدمی قابل تصور نیست.
حتی اگر بحران پشت سر آب هم باشد نمیتوان نقش
نوع بشر را نادیده گرفت، این نقش هم میتواند در مصرف آب باشد و هم میتواند در
مدیریت کلان منابع آن.
در آخرین جلسه شورای حفاظت از منابع آب استان
که هفته قبل برگزار شد، بالاخره مدیرعامل شرکت آب منطقهای زنجان دل را به دریا زد
و خبر از ورود استان به بحران آب داد. بحرانی که به گفته یوسف رضاپور، از هزار و
440 حلقه چاه مجازی که 50 درصد اضافه برداشت دارند، کاشتن چمن، عدم برنامهریزی
برای نوع کشت در استان و برخورد ضعیف با چاههای غیرمجاز و چند دلیل ریزودرشت دیگر
نشآت میگیرد.
قبل از پرداختن به اظهارات مدیرعامل آب منطقهای
زنجان بهتر است سراغ بحث «بحران آب» و خصوصاً واژه «بحران» برویم.
یک پدیده زمانی بهعنوان بحران شناخته میشود
که چند ویژگی کلی داشته باشد. اولین ویژگی بحرانها این است که غیرقابل پیشبینی هستند.
ویژگی دوم آنها این است که پویا بوده و ایستا نیستند. ویژگی مهم سوم آن است که بحرانها،
ماندگار نیستند و شرایط اضطراری دارند، بنابراین موقت و گذرا هستند. ویژگی چهارم، عدم
قطعیت است.
اگر یک پدیده، مجموع این ویژگیها را داشته باشد،
میتوانیم بگوییم این پدیده، بهعنوان بحران مطرح شود و میتوانیم از رویکردهای «مدیریت
بحران» برای مدیریت آن استفاده کنیم. اما سؤال اصلی آن است که آیا «کمبود آب» لزوماً
به معنای «بحران آب» است؟
رابطه بین «کمبود آب» و «بحران آب» چیست؟ اگر کمبود
آب به معنای بحران آب است، آیا پرآبی به معنای نبود مشکل آبی است؟ اگر اینگونه نیست،
پس چرا در برخی از کشورها و مناطق پرآب، ما شاهد هشدارها درخصوص تنشها و حتی بحران
آب هستیم؟ آنچه مشخص و واضح است آن است که کمآبی، یک پدیده طبیعی است و یک پدیده
طبیعی نمیتواند به معنای بحران تلقی شود. بنابراین کمبود منابع آب، لزوماً به معنای
بحران آب نیست.
بنابراین اینجا این سؤال پیش میآید که چه عواملی
باعث میشود کمبود منابع آب بهعنوان یک عامل و پدیده طبیعی به بحران تبدیل شود؟ این
سؤال هم در بحث سیاستگذاری و هم در بحث مدیریت و برنامهریزی در سطوح مختلف محلی،
منطقهای و ملی مطرح است.
حالا میتوان سراغ اظهارات مدیرعامل آب منطقهای
زنجان رفت. آنچه کمبود منابع آب را به بحران آب تبدیل میکند، مسئلهای به نام سوءمدیریت
و حکمرانی بد است. یعنی کمبود منابع آب، لزوماً بحران آب نیست.
یک حلقه مفقوده بین این 2 وجود دارد. در این زمینه
مطالعات بینالمللی متعددی صورت گرفته است. بهعنوان نمونه، بانک توسعه آسیایی (ADB) هرساله چشمانداز کشورهای آسیایی را تهیه و منتشر میکند. بخش مهمی
از این مطالعات، بحث امنیت آبی در کشورهای آسیایی را بررسی و واکاوی میکند. از سال
٢٠٠٦ میلادی این چشمانداز هر سال منتشر میشود. نتایج مطالعات و تحلیلهای عمیق چشماندازی
که برای کشورهای آسیایی صورت گرفته، این را نشان میدهد که کشورهای آسیایی اگر با بحران
آب مواجه شدند، به خاطر کمبود فیزیکی منابع آبی نیست. بلکه به خاطر سوءمدیریت یا مدیریت
ضعیف آنهاست.
اثبات همان گزاره که این سوءمدیریت است که باعث
ایجاد بحران آب در کشورهای آسیایی شده است نه کمبود آب. گزارش سالانه این نهاد که در
٢٠١٣ میلادی نیز منتشر شد دوباره بر همین مسئله تأکید میکند که همانطور که در گزارشات
سالهای گذشته نیز اشاره شد یافتههای مطالعاتی اخیر نیز همچنان نشان میدهد که اگر
بعضی از کشورهای آسیایی بهویژه کشورهای در حال توسعه، با مسئلهای به نام بحران آب
مواجه شوند، به خاطر کمبود فیزیکی منابع آبی نیست.
بنا بر اظهار نظر اغلب اهالی فن «بحران کمآبی»
یک واژه علمی و پذیرفتهشده نیست و وقتی که کمآبی را بهعنوان یک بحران قبول کنیم،
بدیهی است که راحتترین راهحل آن، مدیریت عرضه و تأمین منابع آب و جبران کمآبی است
که سیاستگذاری کشور را به سمت مدیریت عرضه سوق میدهد و این همان مصیبت اصلی سیاستگذاری
بخش آب در کشور است که سالهاست گریبانگیر ما شده است؛ علاوهبراین، زمانی که کمآبی
را بهعنوان بحران میپذیریم، به دلیل بحرانی جلوهدادن آن، راهکار آن، مدیریت بحران
و تصمیمگیریهای عاجل و سریع و در بسیاری مواقع بدون مطالعات کافی و جامع است که مجموع
اینها میتواند برای کشور شرایط بسیار نامناسبی را رقم بزند.
با این تفاسیر بیش از آنکه نگران «بحران آب»
باشیم باید فکری به حال «بحران مدیریت»ی کرد که کمر همت بر بحرانی جلوه دادن پدیدههای
طبیعی و از طرفی بهرهبردای از جو روانی آن کرده است.
طبیعی است وقتی پدیده طبیعی کمبود آب را بحران
جلوه دهیم راه برای بسیاری از کارهایی که در شرایط عادی انجام آنها با مقاوتهایی
روبهروست باز میشود. مثل ساختن سدها و آببندهایی که زیان آنها صدها برابر بیشتر
از سودیست که دارند یا ادامه مافیای ساختن سدهایی که آبی پشت آنها نخواهد بود.
از همه اینها گذشته مسئولانی که بهدنبال
بحرانی کردن موضوع آب هستند باید برای این سؤال هم پاسخی داشته باشند چرا با وجود
هزاران مدیر و کارشناس در حوزه آب کشور و هزینههای بسیار برای تأمین حقوق و جلب
رضایت آنها، کشور وارد چنین شرایطی شده است؟
امروز باید از «بحرانی آب» بترسیم که وجود
ندارد یا «بحران مدیریت» مدیرانی بترسیم که همه جا هستند؟