دو سال از عمر دولت یازدهم موسوم به انقلابی و فسادستیز آیتالله رئیسی گذشت. مهمترین ارمغان این دولت برای شهرستان خدابنده چه بوده است؟ یک دولت هر اندازه برنامهای خوبی داشته باشد، موفق نمیشود، مگر اینکه نیروی انسانی کارآمد، متعهد و وفادار به خود نیز، داشته باشد. لذا عزل و نصبها در هر دولت جدید، امری اجتنابناپذیر بوده و این حق هر حزب و گروهی است که مردم دولت را در اختیار او قرار داده است
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ دو سال از عمر دولت یازدهم موسوم به انقلابی و فسادستیز آیتالله رئیسی گذشت. مهمترین ارمغان این دولت برای شهرستان خدابنده چه بوده است؟ یک دولت هر اندازه برنامهای خوبی داشته باشد، موفق نمیشود، مگر اینکه نیروی انسانی کارآمد، متعهد و وفادار به خود نیز، داشته باشد. لذا عزل و نصبها در هر دولت جدید، امری اجتنابناپذیر بوده و این حق هر حزب و گروهی است که مردم دولت را در اختیار او قرار داده است. اما این موضوع در شهرستان خدابنده چه نتیجهای
داشته است؟ آیا انتصاب یک مدیر پروازی، با کارنامه ضعیف، مورد رضایت رئیس دولت و هواداران
وی در شهرستان بوده است؟ البته دنیای فکر و اندیشه مردم شهرستان ما محدود به بومی
ویا غیر بومی بودن مدیران نیست؛ بلکه نگاه آنان بیشتر به کارآمدی مدیران فارغ از
حتی مسائل جناحی بوده است. متأسفانه، یک
طیف تمامیتخواه که نام انقلابی بودن را
با خود به یدک میکشد و تنها به خود میاندیشد
و رهبران این گروه افرادی هستند که فکر کوچکی دارند. این طیف تمامیتخواه مهمترین
اصل تشکیل هر گروه و مجموعهای که اصل وفای به عهد است نادیده گرفته، لذا با توسل به
طومارنویسیها و حتی پروندهسازیهای مغرضانه و سراسر کذب، برای افراد لایق بومی رقیب،
بهانهای به دست استان نشینان دادند تا آنها خودشان در پشت پرده و با زد و بند و
فارغ از ملاکهای ... و انقلابی به معنی واقعی کلمه بودن برای شهرستان ما تصمیم
بگیرند. که دود تصمیم مبتنی بر زد وبند، در نهایت، به چشمان مردم شهرستان رفت.
خلع ید از یک مدیر انقلابی و جهادگر و فسادستیز شهرستانی
دلیلی محکم بر این ادعا است. مدیر پروازی انتصابی استان در اولین گام سمت و سوی مدیریت
خود را همانگونه ترسیم کرد که از قبل برایش توسط این باند تمامیت خواه، تعیین و
ترسیم شده بود و آن حذف هزینه دادهها و صدیقان و سابقون اصولگرا و جبهه انقلاب شهرستان
خدابنده از خدمترسانی در دولت آیتالله رئیسی بوده است. به جای استفاده از نیروهای انقلابی اصیل و مردممدار
و کارآمد به سراغ افرادی رفت که جز منافع شخصی در مخیله آنها، چیزی وجود ندارد.
حتی پرونده قابل قبولی هم از نظر مدیریتی نداشته و ندارند. اینها فقط به فکر میز و
منصب خود بوده و هستند و این را عملاً هم ثابت کردهاند. اینها افراد ملوّن و فرصتطلبی
هستند که نظیرشان تنها درجناح اصولگرا، انقلابی فرصت رشد دارند. چرا که این جناح
سالها است گرفتار این مشکل شده است. به دلیل اینکه این جناح به جای اتکا به خرد
جمعی در مدیریت درون جناحی خود به روش ریش سفید مداری روی آورده است. لذا تا چندی
که از این روش نامعقول خود دست برنداشته است نمی تواند در باز تولیدگفتمان مورد
مطالبه مردم حرکت کرده واز پایگاه رأی حداکثری برخوردار باشد. از جمله مشکلات این جناح عبارت است از دخالت باندهای نفوذ منفعتطلب غیر
حزبی وتشکیلاتی که در هر انتخاباتی ورود
پیدا کرده و محور تصمیمات میشوند. مهمترین کار اینها این است که نیروهای کارآمد
را بعد از انتخابات از صحنه حذف کرده و افراد بی تجربه و منفعتطلب را بر سرکار
بیاورد. چنین مشکلی در جناح اصلاح طلب نبوده و اگر هم باشد، محوریت ندارد. چون این
جناح متشکل از احزاب است ولاغیر ولی جناح اصولگرا از دو طیف تشکیل شده است. احزاب
و غیر احزاب. و این طیف غیر حزبی و غیر تشکیلاتی کار را بر این جناح سخت
نموده و تبدیل شده است به دوستانی که با
وجودشان نیازی به دشمن نیست.
وقتی
که انتخابات پایان یافت و نوبت به انتصابات میرسد؛ این طیف تمامیتخواه عرصه را
بر فعالان سیاسی و تشکیلاتی و نیروهای کارآمد این مجموعه تنگتر میکند. برای حذف
رقبای خود که دوستان هم ستادی شان بودهاند؛
از هیچ تهمت و انگزدنی ابا نمینمایند تا پستها را یکی پس از دیگری اشغال
کنند. خیلی از اینها با هردو جناح اصولگرا
واصلاح طلب بوده و هستند ولی در اصلاح طلبان، منفذ نفوذچندانی پیدا نمیکنند.
البته در شعارشان، از واژههایی استفاده میکنند که کسی را یارای مخالفت با آنها
نباشد درحالیکه عملاً به هیچ یک از شعارهای خود پایبند نبوده و نیستند. در زمان
حاکمیت اصلاح طلبان شاید بتوانند پستهای حاشیهای را اشغال نمایند. ولی وقتی که
دولت به دست اصولگرایان میافتد. همینها رنگ عوض کرده و پستهای کلیدی شهرستانی و
حتی استانی را میگیرند. دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا جداً میبایست از اینگونه
آدمها پرهیز کنند.
مدیری
که با استفاده از رانت ومنصب خود صدها ملک خریده و در بازار سوداگری زمین ورود کرده
چگونه خود را داخل در مجموعه جناحی مینماید که شعارش فساد ستیزی است؟ انقلابی کسی
است که فسادستیز باشد و پاک دست. هفتهای نیست اهالی مظلوم شهرستان خدابنده شاهد
مرگ ومیر فاجعه بار عزیزان خود در قتلگاهی به نام جاده ابهر- قیدار، نباشندکه
محصول عملکرد ضعیف مدیریت عالی استان و
شهرستان است. آیا وظیفه ی این مدیران پیگیری و به سرانجام
رساندن اینگونه پروژهها است یا جانبداری به ناحق از گروهکهای فاسد و دلال و سوداگر
و زمین خوار؟ آن هم با شکستن قوانین و مقررات؟ وظیفه اینها حمایت از مدیران فساد
ستیز است یا مدیران منفعل در برابر فساد؟ دخالت خلاف قانون در موضوعی که حتی در
حیطه اختیارات شما نبوده و نیست؛آیا سوءاستفاده از مقام نیست، پس چیست؟ با وجود
شماها، صد رحمت به مسئولان اصلاح طلب قبلی. واقعیت اجتناب ناپذیری که از بررسی
عملکرد برخی مسئولان دولت رئیسی در شهرستان خدابنده مشهود است، این است که، امروزه
مظلومتر از مدیر فساد ستیز بودن در شهرستان ما وجود ندارد. این را مردم آگاه
شهرستان هم با چشمان خود به وضوح دیده و حتی لمس میکنند. داستانی را متذکر میشویم
و نتیجهگیری را بر عهده خوانندگان عزیز میگذاریم. یک مدیری به دلیل منفعل نشدن
در برابر خلاف قانون در زمان دولت روحانی با دخالت باند نماینده اصلاح طلب وقت و فرماندار
اصلاح طلب وقت از پست ریاست ادارهای عزل میشود. دولت و نماینده عوض میشود
دوباره وی بر سرکار میآید و دوباره ایشان به توسط مدیران به اصطلاح انقلابی از
ادای وظیفه مدیریتی خود این بار نه با عزل بلکه بدتر از آن از ادای وظیفه مدیریتی
خود خلع میشود! این موضوع چه پیامی دارد؟ آیا مدیران انتصابی دولت انقلابی دکتر
رئیسی، انقلابی هستند؟ مطمئناً انقلابی
نیستند. چون انقلابی همین مسئول خلع ید شده است؛ نه آنها. چون اگر آنها انقلابی
بودند با چنین مدیری اینگونه رفتار نمیکردند. به راستی سئوال اینجاست چرا هر بار
مجموعهای اصولگرا شاهد اینگونه انتصابات ضعیف و پروازی در بین خود میباشد؟ در پاسخ
باید گفت نیروهای اصولگرا بعد از انتخابات باید اصل وفای به عهد را سرلوحه کار
وفعالیت خود قرارداده و به قوانین داخلی تشکیلاتی خود پایبند باشند.
یک فعال سیاسی اصولگرا