انتقاد از دولت و شخص رئیسجمهور روحانی خاصه در
فضای مجازی این روزها بالا گرفته تا جایی که برخی از چهرههایی که در انتخابات 29 اردیبهشت
از مردم خواسته بودند در رقابت حسن روحانی با ابراهیم رئیسی به او رأی دهند ابراز پشیمانی
میکنند و حتی تعبیر «عبور از روحانی» نیز از زبان بعضی از تحلیلگران سیاسی شنیده
میشود.
هر چند در مقابل، جامعهشناسانی چون دکتر حمیدرضا
جلاییپور درباره تبعات ظهور یک پوپولیسم ویرانگر دیگر هشدار میدهند و ابراز پشیمانیها
را بیشتر در فضای مجازی و از زبان سلبریتیهای ورزشی و هنری و نه ذاتاً سیاسی و در
رفتارهای احساسی و بیشتر در واکنش با مواردی چون افزایش عوارض خروج از کشور شاهدیم
اما از این زمزمهها نمیتوان به آسانی گذشت چون کوه هم با نخستین سنگ آغاز میشود.
این گفتار بر این گزاره استوار است که «نقد کنیم
اما پشیمان نباشیم» و با سری بلند و بیانی رسا هم بگوییم «نقد آری، پشیمانی نه. نقد
آری، پشیمانی هرگز».
این را روزنامهنگاری مینویسد که تا دیروقت در
تحریریه یک ماهنامه معتبر گذراند اما خروجی نهایی و حاصل عرقریزان روح جمعی از حرفهایترین
روزنامهنگاران و نویسندگان برای چاپخانه ارسال نشد چون کاغذ نیست! نه که گران است،
نیست. البته گفتهاند محموله بزرگی در راه است ولی عجالتاً میسور نشد.
روزنامهنگاری مینویسد که از او میپرسند مگر
هنوز مردم روزنامه هم میخوانند که شما روزنامهنگاری میکنید؟! و در تمام این بیست
و اندی سال و حتی در روزگاری که قاضی مرتضوی حالا از اسب قدرت و تهدید و تعطیل و تحقیر
و قدرت افتاده و منتظر حکم حبس نشسته میگرفت و میبست، این قدر این حرفه خاصه در حوزه
رسانههای چاپی و کاغذی را در خطر ندیده است.
روزنامهنگاری مینویسد که انتظار او برای بازگشایی
انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران برآورده نشده و وقتی به انجمن محدودتر تهران امید
بست و به لطف اعتماد همکاران به عضویت هیئت مدیره دومی هم درآمد، دریافت که وعدههای
وزیر کار دولت آقای روحانی سراب یا خارج از توان اوبود و ارادهاش غالب نیست و بیاجازه
قول میداده و حالا دوستانی میخواهند سومی را با اجازه و در اندازهای کوچکتر به
راهاندازند.
پشیمان اما نیستیم. حتی به قدر لحظهای. شاید علی
کریمی فوتبالیست ابراز پشیمانی کند اما شاید او هم نه به خاطر 200 هزار تومان عوارض
خروج از کشور که هنوز تصویب هم نشده که بیشتر میخواهد هشدار دهد و چون میداند این
پشیمانی ورق را در عالم واقع برنمیگرداند، میگوید و به قصد تلنگرزنی چنین پیامی میگذارد
وگرنه همان علی کریمی همراه با حرکتهای اصلاحی است.
پشیمانی هرگز. چون همین نقد و ابراز پشیمانی دستاورد
گفتمان توسعه و اصلاحات و اعتدال است و در گفتمان اقتدارگرایی جایی ندارد.
در روزهای منتهی به انتخابات 29 اردیبهشت جایی
نوشتم به روحانی رأی دهیم تا بتوانیم او و دولت او را نقد کنیم.
برخی اما چنان از پشیمانی سخن میگویند که انگار
یادمان رفته در 29 اردیبهشت چند گزینه موجود
بود. تنها سه گزینه: روحانی، رئیسی و البته قهر.
قهر عملاً تقویت دومی بود و تعداد آرای آقای ابراهیم
رئیسی هم نشان داد کسانی که رأی ندادند تا به گمان خود سلب مشروعیت کنند به هدف خود
نرسیدند.
در عالم
واقع رأی دادیم نه در عالم خیال و با نظارت استصوابی شورای نگهبان، تنها دو گزینه روحانی
باقی مانده بود و دو دیگر نیزخود میدانستند جدی نیستند. چندان که یکی خود به رأی به
حسن روحانی توصیه کرد و خودش هم به خودش رأی نداد و آمده بود نسیمی از عقلگرایی را
در توفان وعدههای پوپولیستی وارد فضای انتخاباتی کند و دیگری از جانب حزب متبوع و
معرفی کننده هم ملزم به انصراف شد اما تن نداد. پس تنها دو کاندیدا بود.
یکی با گفتمان توسعهگرایانه و ادبیات آشتیجویانه
و شهره به گفتار و رفتار دیپلماتیک و البته مستظهر به پشتیبانی رئیس دولت اصلاحات و
«تَکرار» او و دیگری با گفتمان اصولگرایانه و با مخاطب قرار دادن حاشیهنشینان و تهیدستان
و بیمخاطب قرار دادن طبقه متوسط و با حلقهای از مردان احمدینژاد در پیرامون که کابوس
تِکرار و نه تَکرار را به جان و ذهن وزبان توسعهگرایان و آشتیجویان انداخته بود.
از اینروست که میگوییم پشیمانی جایی ندارد چون
روحانی را از میان او و دو رقیب – با احتساب بیعملی- انتخاب کردیم. چون گزینه دیگری
نبود و دوباره و سه باره هم اگر آن فضا تکرار شود همان رفتار سرزند سزاست نه جز آن.
عبور از روحانی هم یادآور تجربه تلخ ایده عبور
از خاتمی با «شصت میلیون دات آی آر» در سال 83 است که به شصت هزار هم نرسید و البته
توانستند کسانی را سرد کنند و از دل آن یأس احمدینژاد، زاد.
جنس انتصابات روحانی، تغییر لحن او و تصور یا شایعه
یا شایبه کوتاه آمدن به خاطر برادر یا فردای سیاسی و بد سلیقگی هایی چون افزایش عوارض
خروج از کشور و بیم گرانی بنزین و حذف یارانه ها همه موثر بوده اند و دونالد ترامپ
هم در آمریکا به دنبال بر هم زدن بازی برجام است اما جایی برای پشیمانی نیست.
چون گزینه دیگری نبود و نیست.
روحانی، رییس جمهور است اما در فشار و در منگنه.
نقد کنیم اما این منگنه را بیشتر فشار ندهیم. بیشتر فشار دهیم خودمان در منگنه قرار
می گیریم و شایذ برخی به طعنه بگویند مگر در منگنه قرار نداریم؟!
فشارهم می دهیم با درک و انصاف باشد و همین که
می توانیم نقد کنیم و فشار دهیم دستاورد است.
پشیمان نیستیم چون گزینه دیگری نبود. چون گزینه
دیگری نیست. چون روحانی را به خاطر آشنایی اش با بازی های سیاسی در داخل و خارج می
شناسیم.
علی کریمی که حالا ابراز پشیمانی می کند زیبا بازی
می کرد و تماشاگر را به وجد می آورد اما دریبل های او کافی نبود و همیشه هم منجر به
بُرد تیم نمی شد. علی دایی که ابراز پشیمانی نکرده و نازیبا و خشک بازی می کرد اما
گل می زد.
در سیاست
همه دریبلها به چشم نمیآید یا همه بلد نیستند دریبل یا روپایی بزنند و از این منظر
حسن روحانی را میتوان به علی دایی ماننده کرد.
نقد اگر به بازیکنانی از تیم باشد که گاه با افزایش
عوارض، گاه با بحث پروانه روزنامهنگاران و گاه با انتصابی غیر منتظره گل به خودی می
زنند وارد است اما از خود روحانی و از رأی به روحانی و دست کم رأی به گفتمان روحانی
نباید و نمی توان پشیمان بود.
از منظر اخلاقی هم یادمان باشد در نقد، دستها
و زبانها باز است اما دست و زبان او چه به خاطر مصلحتهایی و ملاحظاتی باز نیست.
نکته دیگر این که رأی به روحانی فقط رأی به شخص
یا برنامههای او نبود. صیانت از مکانیسم انتخابات و پاسداشت فضای بازتر چند هفته منتهی
به انتخابات هم بود و هست. نکته اصلی اما توجه به گزینههاست:
121 سال قبل و 12 اردیبهشت 1275 خورشیدی ساعتی
پس از آن که تیر میرزا کرمانی، ناصرالدین شاه قاجار را از پا انداخت و ضارب خود به
چنگ نظمیهچیها افتاد اولین سوالی که نظمالدوله رییس وقت نظمیه پرسید این بود: کی
پشت دروازه شهر ایستاده و آمده یا آماده است که تو او را انداختی؟!
# روحانی؛ نقد؛ پشیمانی