امروزه کارآفرینی از ابزارهای
مهم توسعه بشمار میآید که مهمترین اثر خود را از طریق افزایش اشتغال در جامعه بر
جا میگذارد. ابعاد یک توسعه اقتصادی که از رشد کارآفرینی مایه میگیرد شامل بهرهگیری
بهینه از منابع گوناگون تولیدات و صادرات، افزایش ارزشافزوده، رقابت بر پایه شایستگی
و شناخت مزیتهای نسبی در سطح ملی و منطقهای است. با این بیان، کارآفرین کسی است
که متعهد میشود مخاطرات یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی کرده، آن را اداره کرده
و بپذیرد (احمد پور واریانی، 1383). به راین اساس پیشرفت انسانها از دنیای درون غارها
تا عرصههای علمی کنونی شامل دانشگاهها و مراکز علمی به شیوههای گوناگونی تبیین میگردد.
اما آنچه در کانون کلیه این دیدگاهها قرارگرفته نقش عامل تغییردهنده بوده است. بهعبارتدیگر
نیرویی که پیشرفت را آغاز و پیادهسازی میکند. این عامل تغییر در تاریخ بشر وجود
داشته و چهبسا در چارچوب کارآفرینی ادامه خواهد یافت. (کوراتکو،1383). درواقع سه
موج گسترده، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است. با توجه به این موضوع موارد زیر
را بیان میکنم:
موضوع نخست: انفجار عمومی بررسی
و پژوهش در چارچوب انتشار کتابهایی درباره زندگی کارآفرینان و پیشینه بنگاههای
آنان و چگونگی ایجاد کسبوکار شخصی و شیوههای زود پولدار شدن.
موج دوم: راهاندازی رشتههای
آموزشی کارآفرینی در دورههای تحصیلی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است. این دورهها
از اواخر دهه 1960 در چند دانشکده، آغاز و تاکنون در بیش از 500 دانشکده در ایالاتمتحده
امریکا راهاندازی شده است.
موج سوم: افزایش دلبستگی دولت
به پژوهش درزمینهٔ بنگاههای کوچک باهدف تشویق گسترش بنگاههای کوچک و همچنین
پژوهش درزمینهٔ نوآوریهای صنعتی است (احمد پور داریانی، 1382)
لذا چنین مینماید که موج
چهارم، بازگشت به مفهوم راستین و توجه به ارزشآفرینی و ارزشآفرینان (بهجای دو
واژه کارآفرینی و کارآفرینان که نادرست ترجمهشده است) بوده، نگاهی دوباره و
انتقادی به موضوع، جامعه علمی را به اینسو میکشاند که تفسیری راستین از واژگان
بنماید. کارآفرینی بنیاد و شالوده توسعه است که با ارزشآفرینیهای اقتصادی،
اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار، میتواند پاسخگوی بسیاری از چالشهای روز جامعه
باشد.
در این معنا، کلیه رفتارهای
انسان اعم از رفتارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، میتواند کارآفرینانه یا
غیر کارآفرینانه باشد. همچنین ازآنجاکه مفهوم کارآفرینی به معنای ارزشآفرینی (ارزشهای
اقتصادی، اخلاقی، هنری، فرهنگی) است. کارآفرینی بایستی بهگونهای فشرده به معنای
مدیریت روندها و فرآیندهای تولید، عرضه خدمات و کالاهای فرهنگی و هنری است، بهگونهای
که نوآورانه به احیاء و آفرینش ارزش فرهنگی بپردازد.
درواقع ارزشهای فرهنگی همیشه
دربرگیرنده ارزشهای اقتصادی نیست. درحالیکه ارزشهای اقتصادی میتواند دربرگیرنده
ارزشهای فرهنگی نیز باشد. بااینحال مفهوم کارآفرینی فرهنگی، پویا و دارای بهرههایی
ماندگار است و در درازمدت میتواند بهعنوان نیرویی مددرسان در چرخه توسعه کشور،
نقش برجسته بازی کند.
با توجه به آنچه تاکنون بیان کردیم میتوان
اذعان داشت که همواره کارآفرینان به کسانی گفتهشده که ارزش اقتصادی (دارایی) ایجاد
کرده و ازاینرو آنان را موتور توسعه اقتصادی خواندهاند، درحالیکه به مفهوم واقعی،
کارآفرینان موتور توسعه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز خواهند بود ولی میتوانند بهگونهای
ویژه ایدههای فرهنگی را به سرانجام برسانند.
عنصر فرهنگ باید در الگوهای
کارآفرینی، حضور فعال داشته باشد چراکه نگرش کارآفرینان تحت تأثیر شیوهها و ارزشهای
فرهنگی بومی است. لذا فرهنگ گذشته از نگرش، بر ادراک و رفتار انسانی نیز اثرگذار است.
شواهد علمی موجود حاکی است
گسترش لجامگسیخته صنایع فرهنگی در کشورهای درحالتوسعه، مبتنی بر نیازها نیست و
در بیشتر موارد با شرایط محلی هماهنگی نداشته و با هویت فرهنگی این کشورها در چالش
است. باید از این واقعیت آگاه بود که کارآفرینی در گستره فرهنگ و هنر، بازتابدهنده
ارزشهای فرهنگی هر جامعه است. درواقع کارآفرینی، برآیند یک فرآیند تولید منطقی
است که باید شناسایی شود.
در جهانی که آگاهانه یا
ناآگاهانه، سرگرم تبادل فرهنگی است، فرهنگی که بهعنوان یک نیاز اجتماعی رفتارسازی
میکند، یکی از راههای صیانت از هویت و فرهنگ ملل ، تقویت صنعت فرهنگی از راه بها
دادن به کارآفرینی فرهنگی بهعنوان ابزار توسعه فرهنگی است. درواقع فرهنگ کارآفرینی،
خلاقیت و نوآوری مجموعه ارزشها، نگرشها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت افراد
کارآفرین را تشکیل میدهد. اگرچه کارآفرینان، ارزشها و باورهایی متمایز از افراد
جامعه دارند، ولی فرهنگ کارآفرینی متأثر از فرهنگ حاکم بر جامعه است. بهعبارتدیگر
هرچه ارزشها و عقاید موجود در جامعه، افراد جامعه را به کار، تولید مداوم و اندیشه
خلاق، یادگیری و کسب دانش سوق میدهد، در آن جامعه، فرهنگ کارآفرینی اشاعه یافته و
در درون افراد نهادینه میشود و یا به عبارتی در این جامعه، افراد بیشتری دست به
خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی زده و کارآفرینان بیشتری موفق میشوند که ایدههای نوین
خود را در جامعه محقق سازند.
در حال حاضر جامعه، با سرعتی
شتابان به سمت جامعه دانشی پیش میرود. جامعهای که در آن منابع فیزیکی و مادی، مزیت
خود را نسبت به منابع فکری و علمی، ازدستداده و سرمایه اصلی آن، استعداد و خلاقیت
اعضای آن جامعه بشمار میرود. بنابراین میتوان درمجموع گفت قسمت اعظم فرهنگ
کارآفرینی در جوامع کنونی، متأثر از نهادینه شدن فرهنگ علم در جامعه است.
روزانه واژههایی مانند: مدیریت
علمی، اقتصاد مبتنی بر دانش، خلاقیت در صنعت، نوآوری و ....... در مجامع مختلف بسیار
بکار برده میشود و کلیه این عبارات کاربردی، گواه بر این ادعاست که اصولاً فرهنگ
کارآفرینی در محیطی امکانپذیر است که بتوانند هنجارهای غالب آن محیط، ارزشها و
باورهای کار و علم را تقویت کنند.
انتهای پیام/