برای ورود به مبحث مورد نظر در بادی امر این سوال مطرح میشود که آیا اساساً در انتخابات مجلس، کاندیداهای نمایندگی میتوانند وعدههای انتخاباتی دهند یا خیر؟ پرسش اساسیتر این است که آیا ضرورتی برای وعده دادن به ویژه وعدههای غیرعملی وجود دارد؟
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ برای ورود به مبحث مورد نظر در بادی امر این سوال مطرح میشود
که آیا اساساً در انتخابات مجلس، کاندیداهای نمایندگی میتوانند وعدههای انتخاباتی
دهند یا خیر؟ پرسش اساسیتر این است که آیا ضرورتی برای وعده دادن به ویژه وعدههای
غیرعملی وجود دارد؟
مدّتی است که بسیاری از افرادی که
به عنوان کاندیدای مجلس دوازدهم مطرح هستند، فعالیّتهای مختلفی را برای ورود به
مجلس آغاز کردهاند. از دیدارهای رو در رو و چهره به چهره با افراد مختلف گرفته تا
حضور در مجالس و محافل وعدههای شبانه و رسانههای مختلف سنتی و نوین.
موضوع مدّ نظر در این مبحث، توجّه به وعدههایی است که این افراد از گذشته
تا اکنون و تا روز انتخابات به طرفداران خود و سایر افرادی که در پی جلب حمایت
آنان هستند؛ دادهاند، میدهند و یا خواهند داد.
پرسش مقدمتر این است که آیا ضرورتی برای وعده دادن وجود دارد؟ برای جواب
به این پرسشها باید از جایگاه مجلس در نظامهای مدرن و دمکراتیک سخن گفت.
در اهمیّت جایگاه مجلس همین بس که نخستین فصل از قوای حکومتی را در قانون
اساسی به خود اختصاص داده و وظایف گستردهای دارد. برخی کاندیداهای انتخاباتی وعدههایی
به مردم میدهند که اساساً امکان تحقق آنها نبوده و یا ضعیف است. در شرایط کنونی
برخی از نمایندگان وعدههایی به مردم میدهند که در چارچوب وظایف نمایندگی مردم نیست
وآنها نمیتوانند به وعدههای خود عمل کنند ازهمین نقطه است که بین حرف و عمل به
خواستههای مردم فاصله ایجاد میشود. بنابر این واقعیت امر این است که جامعه ایران
از نظر رفتار شناسی سیاسی به حد اشباع از وعدهها رسیده است. در چنین ساختاری این
نامزدها چارهای ندارند جز اینکه وعدههای محلّی بدهند نه ملّی.
در مسائل محلی هم میتوانند انواع
و اقسام وعدهها را بدهند. وعدههایی که لزوماً در چارچوب وظایف و اختیارات یک نماینده
مجلس نیست. وعدههایی همچون احداث یک راه یا پروژه مشخص، تغییر مدیران محلی،
آسفالت و ...
حال آن که براساس نصِّ صریح قانون
اساسی نمایندگان در دو مقوله قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قوانین اختیاراتی
دارند و برای تحقق چنین وعدههایی چارهای جز متوسل شدن به بخشهای اجرایی ندارند.
اگر فردی در حزبی فعال نبوده و به عنوان نماینده انتخاب شود در مجلس نیز به
صورت مجزا و فردی تصمیمگیری خواهد نمود که نمیتواند تحلیل خوبی در امور کشور
داشته باشد. به همین دلیل است که پس از ورود به مجلس مدتها طول میکشد با موضوعات
کشور آشنا شود.
وجود شکلگیری مجلسی با وعدههای محلی قطعاً به نفع کشور نخواهد بود
بنابراین دادن وعدههای محلی و منطقهای که به وفور داده میشود برای اداره
امور از سوی نامزدها عملا بلامانع بوده و اگر وعدهای هم داده شود در عمل بیهوده
و غیر قابل اجرا و بدون تضمین خواهد بود که لازم است ازآن پرهیز شود. دادن وعدهای
ریز و درشت راهکار خوبی برای جلب آرای مردم نیست. بلکه میتوان با حضور در بین
مردم صادقانه مشکلات را گفت و راه چاره را نشان داد. نکته دیگر اینکه آنچه حائز
اهمیّت است پیگیری مطالبات مردم است و نه دادن شعار و وعدههایی که امکان تحقق
نداشته باشد.
امروزه مردم به درجهای از شعور و آگاهی سیاسی رسیدهاند که به راحتی سره
را از ناسره تشخيص دهند و برهمین مبناست که مسلماً به چهرهها رای نمیدهند بلکه
به برنامه، آن هم برنامه واقعی و عملی رای خواهند داد نه برنامههای غیر عملی و صرفاً
تبلیغاتی لذا وجود شکلگیری مجلسی با وعدههای محلی قطعا به نفع کشور نخواهد بود.
ضمن آنکه آشنا نبودن نامزدها به وظایف قانونی یک نماینده مجلس و همچنین آگاه نبودن
مردم از حدود اختیارات نمایندگان به این وعدههای بی پشتوانه دامن میزند که باعث
به وجود آمدن امید و انتظارات واهی میگردد.
سخنی با کاندیداها
۱- از آنجایی که بیان وعدههای انتخاباتی در محافل خصوصی و عمومی تبدیل به یک
مطالبه و خواسته عمومی میشود و در صورت پیروزی کاندیدا، حق پیگیری را برای موکّلان
از نماینده منتخب ایجاد میکند. خواه این موکّلان جزو دسته طرفداران بوده باشند یا
مخالفان. در صورت عدم تحقّق این وعدهها در طول زمان طرفداران دچار سرخوردگی میشوند
و مخالفان فضایی را برای اثبات حقانیّت کاندیدای مغلوب خود مییابند بنابراین به
وعدههای خود به عنوان چاقوی دو لبه نگاه کنید.
۲- وعدههای مطرح شده میبایست در
حدود اختیارات یک نماینده بوده و منافاتی با قوانین جاری کشور نداشته باشد. برای
مثال تبدیل یک دهستان به بخش و یا یک منطقه به استان میبایست براساس استانداردهای
لازم تقسیمات کشوری و مقررات وزارت کشور انجام شود و تا زمانی که استانداردهای
لازم رعایت نشود، تحقّق چنین وعدهای به هیچ عنوان امکانپذیر نخواهد بود.
۳- وعده های مورد نظر میبایست با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، سیاسی،
فرهنگی، اجتماعی و غیره کشور مطرح شوند. برای مثال هنگامی که به تحصیلکردگان بیکار
وعده اشتغال داده میشود، میبایست به محدودیّت استخدام در دستگاههای اجرایی و
مقررات حاکم بر آن، توجّه کرد.
۴- وعدههای مورد نظر میبایست امکانپذیر و دستیافتنی باشند.
۵- میزان تحقق وعدهها قابل اندازهگیری باشد. یکی از اشتباهاتی که کاندیداها
در تبلیغات خود مرتکب میشوند، عدم بیان هدف مورد نظر خود به صورت واضح و شفاف
است. برای مثال مشخص نمیکنند که قصد دارند به چه میزان شرایط فعلی را بهبود بخشند
وآیا اساساً توانایی تحقّق آن را در خود میبینند یا خیر؟
۶- اگر در گذشته به دلیل محدودیّت رسانهها به راحتی میشد جلوی انتشار
وعدهها را گرفت و منکر حرفها شد ، باید بپذیریم که امروزه به لطف گسترش فضای
مجازی امکان انکار وعدههای داده شده وجود
ندارد و این خود چالشی برای نمایندگان بدقول خواهد بود.
رای دهندگان هر حوزه انتخابیه نیز میتوانند از طریق طرح سوالهای مناسب، میزان
تحقّق وعدههای کاندیداها را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند. برای مثال در حال
حاضر مسأله بیکاری و اشتغال به یکی از دغدغههای اصلی جامعه و خانواده ها تبدیل
شده است و به همین دلیل مشاهده می شود که بخشی از طرفداران کاندیدها را جوانان جویای
کاری تشکیل می دهند که امیدوارند با حمایت از یک کاندیدای خاصّ و کسب پیروزی در
انتخابات، بتوانند هفت خوان اشتغال را آسان تر از سایرین پشت سر بگذارند.
در رابطه با این مساله مشخّص سوالهایی که میتوان از کاندیداها پرسید این
است آیا میتوانند رقمی را مبتنی بر
محاسبات معقول اعلام کنند و یا توان آنها ایجاد اشتغال برای تعداد انگشت شماری
است که در مشاغل پایین و به عنوان پیشخدمت، سرایدار، نگهبان، راننده و غیره وارد
ادارات شهرستانی خواهند کرد؟ آیا پس از انتخاب همان تعداد اندک برای اشتغال، شرط
اوّل آنها طرفدار بودن و داشتن نسبت فامیلی آنها است یا به شاخصهایی مثل شایستگی
و لیاقت و میزان احتیاج آنها به کار توجّه خواهند کرد؟ آیا باز هم پیش میآید که
از یک خانواده چند نفر را مشغول به کار کنند و از خانوادهای دیگر حتّی به یک نفر
هم اجازه ندهند که از شانس اشتغال برخوردار شود؟
در خاتمه به واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات نیز یادآور میشود که انتخاب نماینده اصلح نیازمند
دقّت و موشکافی در وعدههای آنان و صرف وقت و زمان است که میبایست از سوی رایدهندگان
حوزه انتخابیه انجام شود. و هر چه قدرت پرسشگری آحاد جامعه از کاندیداهای احتمالی
بیشتر شود، امکان انتخاب فردی با وعدههای مبتنی بر برنامه های قابل سنجش بیشتر
خواهد بود و به کاندیداهای محترم نیز توصیه میشود که فارغ از شعارزدگی و پرهیز از
وعدههای غیر قابل اجرا و بی پشتوانه به دنبال جلب آرا به هر وسیله ممکن و ایجاد
تصویری معجزهگر از خود در ذهن وضمیر افراد حوزه انتخابیه نباشند. چرا که انجام بسیاری
از کارها و تحقّق وعده ها، نیازمند فراهم شدن زیر ساخت های مختلف سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی و ... است.