راستش را بخواهید تا چند سال قبل اگر کسی راجع
به بحران آب و کمبود آن صحبت می کرد خلق الله به مشاعرش شک می کردند و طرف را دست
می انداختند و مسخره می کردند. تا همین الان فرهنگستان زبان و ادب پارسی 38 ضرب المثل
فارسی در خصوص آب به ثبت رسانده است که نشان ذهنده کثرت آب در این بلاد بود. ولی الان
باید بپذیریم که اوضاع آب از حالت کشمشی خارج شده و به سمت بحران میل پیدا کرده است.
داستان اصلاً هم شوخی بردار نیست و به قول معاون کلانتر همه ساکنان کره زمین را درگیر
این معضل کرده است. یعنی اگر در مورد انرژی و کمبود آن، عالم و آدم جمع شوند و بگویند
بحران انرژی داریم ما یکی در کَتمان نمی رود و قبول نمی کنیم چرا که از قدیم و ندیم
گفته اند «انرژی از بین نمی رود؛ بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود.» گاهی
اوقات ممکن است به صورت انرژی حرکتی، جنبشی، شیمیایی و الکتریکی ظاهر شود و گاهی اوقات
هم ممکن است به صورت خودنویس و ساعت لاکچری از جیب بابک زنجانی سر در بیاورد! خلاصه
از بین نمی رود.
اما داستان در مورد بحران کاملاً آب جدی است و
مو لای درز فرضیه علمی آن نمی رود و این بار دیگر ظاهراً « آب رفته به جوی باز نمی
گردد!»
البته با وجود جدی بودن این بحران مسئولین بیشتر
تمایل دارند این بار بدون صرف هزینه جهت فرهنگ سازی و تولید انبوه شیر های هوشمند
و حتی ساخت شخصیت آبکی و کارتونی «بابا آبی»... آب رفته را به جوی برگردانند. یعنی
مردم خودجوش عمل کنند و بحران آب را هم خود مردم مثل سایر بحران های طبیعی و غیر طبیعی
که به آن عادت کرده اند مدیریت کنند. مثلاً خلق الله «یک آن» یا «یهویی» به خودشان
بیایند و یکصدا همه با هم زمزمه کنند« شیلنگت را زمین بگذار» و از فردا ماشین شان
را با یک آفتابه آب بشویند؛ از پسماند آب مسواکی و غنی شده با خمیردندان روشویی برای
آبیاری درختان و گل های باغچه استفاده کنند و یا با قرار دادن سه چهار تا آجر گری
در سیفون مستراح، حجم آب مخزن سیفون را تا اندازه یک بطری آب معدنی کاهش دهند و اگر
سیفون نتوانست وظیفه اش را به درستی انجام دهد، با دستکاری در سیستم تایمینگ، تعداد
بیرون روی ها را افزایش دهند! کشاورزان نیز به جای کشت برنج و هندوانه و خربزه و سیب
زمینی، فقط زعفران و گیاهان دارویی و کنجد بکارند و کمبود مایحتاج و مواد خوراکی را
با افزودن چهار تا امضای طلایی و واردات از کشورهای خارج جبران کنیم.
با تدابیر اتخاذ شده فوق دیگر نگرانی بابت هدرروی
390 لیتر آب در ثانیه ناشی از فرسودگی شبکه های آبرسانی نیز معنا نخواهد داشت. تازه
از محل صرفه جویی های صورت گرفته می توانیم دریاچه ارومیه و سایر تالاب ها نیز احیا
کنیم و حتی مابقی کارخانجات فولاد را که نیاز به مصرف بالای آب دارند، در یزد و استان
های مشابه راه اندازی کنیم بدون اینکه کسی به وزیر نیرو گیر بدهد!
در واقع « با این همه معانی و این سبک و انسجام
. . . چشم حسود کورکه جز عیب ننگرد» در ضمن
توصیه می شود دوستان ژئوپولیتیسین ( تلفظ
این کلمه چقدر سخته)
نگرانی
بابت کمبود یا بحران آب را فراموش کنند و دور رویکرد « هیدروپولیتیک» یا همان «مطالعه
ی اثر تصمیم گیری های مربوط به استفاده از آب در شکل گیری های سیاسی در روابط میان
دولت ها یا روابط میان دولت ها و مردم یک کشور» را قلم بکشند و حتی می توانند در عوض
نگرانی بابت کمبود آب به مقوله صادرات آب به سایر کشورها هم فکر کنند! سقف آرزوهایتان
آسمان...
# آب؛ هیدروپولیتیک؛ ضربالمثل