کد خبر: 558
1397/02/29 - 19:46


روزه‌دار خشمش را فرو می‌خورد

فاطمه کوزه‌گری

پایگاه خبری صدای زنجان

نه من و نه هیچ یک از مردم این شهر نتوانستیم ساز دلمان را با فرمان خداوند کوک کنیم، شده تا به حال غرق گناه بوده باشی و به احترام حضور دل انگیز پروردگارت دست از گناه بکشی؟ شده با بال شکسته و اعتماد قلبی کامل به خداوند، برای بدست آوردن آرزویت پرواز کنی؟ آیا به جز آرزویت، به خداوند هم که انتظارت را می‌کشد فکر کرده‌ای؟ خداوند آنقدرها هم که  فکر می‌کنی دور نیست، برای رسیدن به او به جای اینکه بیرون خودت به صورت یکنواخت در جا بزنی، یک سری هم به درونت بزن، شاید دلیل اینکه نمی‌توانی خداوند را پیدا کنی همین است، تو خودت را گم کرده‌ای دوست من، خود واقعیت را نمی‌شناسی، اگر روزی به خود آمدی و دیدی یک خلاء در روحت به وجود آمده بدان جای یک عشق حقیقی خالی است و نبودنش غصه‌ایست که  این روح را خسته‌تر خواهد کرد، کسی که عاشق باشد کوچکترین چیزی او را یاد معشوق می‌اندازد، امکان دارد یکی هنگام نوشیدن یک قهوه تلخ، یاد نگاه‌های تلخ و غضبناک معشوقش به هنگام وداع بیافتد، یا بوی جان‌گداز گل‌های رز، عاشق را یاد عطر دلنشین زلف‌های معشوق در آغوش عاشق بیندازد، چشمان اعجاب‌انگیز ما با دیدن کدام یک از پدیده‌ها و رفتار‌ها، عقل را مجبور به تفکر و تعلق درباره خداوند می‌کند که وجودمان لبریز از یاد خداوند بشود؟ (تصویری که انسان در ذهن، درباره خود دارد، همانند تصویری است که درباره خداوند در عقل خود ترسم کرده است، حال ممکن است این تصویر به شکلی مثبت و خوشرو و مهربان باشد یا برعکس آن) این تصویر همان تجسمی است که شما از خداوند دارید، ممکن است با شنیدن نام پروردگارت به یک‌باره تمنای وجودش را کنی، خداوند در خودت است، اگر تو خودت را بشناسی یعنی خداوند را شناخته‌ای. من خداوند را اولین بار در خودم دیدم، دومین بار در دختر بچه‌ای خردسال که سر چهارراه گل می‌فروخت و پول‌های اندکش را می‌شمرد و اشک شوق در چشمانش برق می‌زد، سومین بار در پیرمردی عصا به‌دست که در کنار خیابان با کمر خمیده و چهره غم‌دیده‌اش می‌ایستاد و درخواست کمک می‌کرد. بعد از تمام اینها، من بارها و بارها خداوند را در همه جا دیدم، گاهی از سر بی‌حوصلگی از کنارشان رد شدم، گاهی هم در کوچه‌های قلبم دویدم و یک جای دنج برای گریستن  نه به حال تمام افرادی که خداوند را در آنان دیدم بلکه به حال خودم و این مردم یافتم.خداوند همیشه در مساجد و امامزاده‌ها حضور ندارد، خداوند همیشه در تسبیحی و قرآنی که در دست یک نفر است، وجود ندارد، گاهی خداوند در دل یک آدم بدکار یا یک دزد هم پیدا می‌شود، چون خدای گوسفندان و گرگ‌ها یک نفر است، خداوند، انسانی بد خلق نمی‌کند، دست‌های خداوند آنقدر رحمت و برکت گسترده‌ای دارد که قادر به خلق انسان‌های بد نیست، اگر می‌بینید یک انسان آدم ناشایستی است، تقصیر را گردن خداوند نیندازید، بلکه این تربیت و قضاوت مردم است که روی آنها تاثیر گذاشته و زندگی را برایشان سخت کرده است، بیایید اینقدر زود خداوند را مطلقا برای یک نفر قرار ندهیم، انسان‌هایی هم در دنیا هستند که شما آنها را مطلق خوب فرض می‌کنید که یا از روی عاشقی چشمانتان را بسته‌اید، یا از روی بی‌خیالی اما نمی‌دانید آنها آنقدر خودخواه و مغرور هستند که نگاه خداوند را در وسیله‌ای خلاصه کرده و  خود را گل رزی در میان خارها می‌بینند پس چرا با بی‌خیالی حق را به آنها می‌دهید؟ درست است انسان خلیفه خداوند و اشرف مخلوقات است اما او هم، خداوندی است که تکبر و فخرفروشی را دوست نخواهد داشت، زندگی هرکس به خودش مربوط است، خداوند کسی است که خشمش زودگذر و مهربانی‌اش طولانی مدت است. بیایید در زندگی کسی دخالت نکنیم، خداوند به همه امور مخصوصا در ماه رمضان آگاه است. روزه بگیرید، نماز بخوانید، اما باطنا.... روزه‌دار کسی است که گنجشکی را هنگام غذا خوردن اذیت نمی‌کند، روزه‌دار کسی که قلب کسی را نمی‌شکند و از روی عادت عاشقی نمی‌کند، روزه‌دار کسی است که دروغ نمی‌گوید و حق کودکان نیازمند و فرد زحمتکش را نمی‌خورد و بی‌منت و بی‌هیچ انتظاری مهربانی می‌کند، روزه‌دار کسی که در مسجد نشسته اما فکر شهوت به سرش نمی‌زند و از نفوسش پیروی نمی‌کند، روزه‌دار کسی است که عبادت را در خدمت خداوند بودن و خنداندن بچه‌های یتیم و قضاوت نکردن فرد مومن می‌داند، روزه‌دار کسی است که خشمش را فرو می‌خورد و با صبوری کامل به حرف‌های راننده تاکسی گوش می‌دهد و قضاوتش نمی‌کند، روزه‌دار کسی است که هر ماه باید قسط‌هایش را بپردازد و در حین مشکلات مالی، خداوند را شکر می‌کند، شکرگزاری در زمان طوفان هنر است .

اقدام کننده: روزنامه صدای زنجان

sedayezanjannews.ir/nx558


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»