احساس عدم آرامش روانی با شایعه گرانی در
پمپهای بنزین زنجان در آخرین روز تیرماه آغاز شد. صفهای طولانی در پمپ بنزینها
و تمام شدن زودتر از موعد ذخیره بنزین در این مراکز به دلیل بالا رفتن کاذب تقاضا
سبب ایجاد ناامنی روانی در میان مردم شد که نکند واقعا این شایعات صحت داشته
باشند! خرید بنزین با گالن و ذخیره آن در صندوق عقب خودروها کمی این شک و تردید را
رنگ واقعیت میزد ولی مطمئن بودن از اینکه
مجلس هیچ مصوبهای برای افزایش قیمت بنزین نگذرانده است، همه این تصورات را خط باطل
میکشید.
جهش قیمت طلا در آستانه روزهای پایانی سال مالی(روزهای
پایانی تیرماه) نیز در همین ایام عطش مردم را برای سرمایهگذاری در این حوزه بالا
برد ولی هیچ کس جرات خرید و یا فروش این کالای سرمایهای را نداشت. همین باعث شد
که مردمی که از راسته زرگرها عبور میکردند، نگاهی کنجکاو به تابلوی قیمتها داشته
باشند و تغییرات قیمت را رصد کنند و این روزها، افزایش ناگهانی هر گرم طلا به قیمت
بالای 360 هزار تومان، آه از نهاد همه آنهایی که طلای خود را در ماههای اخیر
فروخته و نتوانستند با آن گرهی از مشکلات خود باز کنند را بلند میکند. همین
وضعیت در بازار مسکن هم تکرار شده و میشود. اگر تا دو ماه قبل با 400 میلیون
تومان میشد خانهای ویلایی در منطقه متوسط شهر خریدار کرد، اینک با این مقدار پول
حتی امکان خرید آپارتمان نیز میسر نبوده و البته هیچ فروشندهای نیز حاضر به فروش خانه
خود نیست. گویا همه آگهیهایی هم که در فضای مجازی و حقیقی برای معامله ملک و
آپارتمان نوشته شده برای مشخص شدن قیمت ملک و مطمئن شدن صاحب آن از وجود متقاضی
برای همین قیمتهای بالاست! رشد دو برابری قیمت مسکن در طی کمتر از 6 ماه گذشته در
زنجان امنیت روانی صاحب خانه شدن برای بسیاری از مستاجران را هم متزلزل کرده است.
کسانی که با حقوق ثابت کارمندی و کارگری برنامهای برای پسانداز داشتند تا آینده
فرزندان خود را تامین کنند در این وضعیت آشفته بازار اقتصادی، تمام آتیه خود و نسل
بعد را تباه شده یافتهاند. کسانی که اندک دارایی پسانداز شده خود را در بانک
سپردهگذاری کردهاند تا بعد از مدتی بتوانند از تسهیلات آن استفاده کرده و خانه
بخرند، با افت ارزش ریال، سرمایه خود را چون برفی میبینند که در جلوی چشمانشان آب
میشود و کاری از دستشان ساخته نیست که جلوی کوچکتر شدن این برف را در گرمای سوزان
بگیرند.
در این وضعیت حال
زوجهای جوانی که فرزند خردسالی داشته و باید به فکر پوشک و شیر خشک آنها نیز
باشند، حتی تصور کردنی نیست، آنها این عدم امنیت روانی برای خرید اقلام ضروری
زندگی خردسال خود را در هر ثانیه احساس میکنند بیآنکه امیدی به بازگشت قیمتها
به وضعیت سابق داشته باشند. اینکه قمیتها بدون حساب و کتاب بالا میرود و اینکه
با میزان حقوق دریافتی ثابت، چطور باید دخل و خرج را متعادل کرد، آرامش این روزها
را کالای نایابی کرده و اینکه آیا کسی به این آرامش از دست رفته فکر میکند، شاید
آخرین اولویت مسئولین باشد. اینکه با بالا رفتن قمیتها، همه عصبی میشوند و میزان
درگیری کلامی و فیزیکی و فکری بالا میرود، موضوعی نیست که قابل کتمان باشد.
همه در فکر این هستند که بخرند و ذخیره کنند تا مبادا دچار
قحطی شوند، هول و ولای کمبود اقلام حتی تا دستمال کاغذی و تیشو هم رسیده و مردمی
که هرس تمام شدن این اقلام از بازار و نایاب شدن آن را دارند، همچون بنزینی که در
گالنهای 20 لیتری در صندوق عقب خودروها ذخیره میکردند، هر چه که دستشان میرسد
میخرند تا ذخیره کنند. خریدهایی که هیچ فکری پشت آن نیست و حتی بنجلترین اقلام
را هم با ولع در سبد خانوارها قرار میدهد. مثل پراید که تا چند وقت پیش به خاطر
کیفیتش از آن جک میساختیم و هفته پیش که
پیش فروش آن انجام شد، در کمتر از 10 دقیقه 23 هزار خودرو از همین جنس پیشفروش شد
و 330 نفر از زنجانیها نیز در همین لیست قرار داشتند! این روزها همه ما چرتکه دست
گرفتهایم و مشغول حساب و کتابیم، قیمتها را محاسبه میکنیم و اعصاب خرد تحویل میگیریم
ولی قیمتها همچنان بالا میرود.