برای ورود به مبحث اصلی (شایستهسالاری)
در مطلع نوشتار لازم است ابتدا ترجمه و مفهوم کلی از شایستهسالاری و ریشه آن در مرعی
و منظر مخاطبین محترم ارائه گردد. واژه شایستهسالاری یا مریتوکراسی (meritocracy) ترکیبی از دو واژه مریت (merit) به مفهوم شایستگی و استحقاق داشتن و کراسی (Caracy) به مفهوم حکومت یا روش اداره امور میباشد.
شایستهسالاری از نظر مفهوم
اصطلاحی عبارت است از نظام و یا سیستمی که در آن انتصاب افراد شایسته در مشاغل و
مناصب مرتبط با تحصیلات و تجربه کاریشان باشد بهگونهای که توانمندی انجام آن
کار را بیشتر از دیگران داشته باشند. شایستهسالاری بدین مفهوم عام و فراگیر است،
شامل پستهای سیاسی و اداری باهم میگردد. این سخن بدان مفهوم است که سیاستمداران
مجاز نیستند به خاطر سیاسیبودن برخی از پستها، بدون در نظر داشت استحقاق و شایستگی،
افراد را در مشاغل و پستهای نامرتبط با وظیفهشان به کار گیرند.
به تعبیر بهتر اصل شایستهسالاری
ایجاب میکند تا علاوه بر مدیران و کارکنان اداری، مقامات سیاسی نیز مشمول الزامات
این اصل قرار گیرند.
مهمترین
اصل رعایت شایستهسالاری، داشتن دانش، تجربه و اطلاعات کافی مدیران و یا کارکنان
در مورد شغلی که بر عهدهشان گذاشته میشود، میباشد.
انتخاب و انتصاب مسئولان ردههای
مختلف اداری و اجرایی یکی از مسایل مهم و ضروری و از وظایف خطیر هر مدیر و از مفاهیم
بنیادین در اندیشه سیاسی است، زیرا؛ مهمترین عامل دوام و بقای یک نظام سیاسی، شایستگی
مسئولان آن است. اگر مدیران شایسته و تربیت یافته در راس سازمانها
قرار گیرند، کیفیت فعالیتهای سازمانی به طور فزایندهای
بهبود خواهد یافت. زیرا؛ امروزه شایستهسالاری و استفاده از مدیران کارآمد یکی از
اصول اساسی و از عوامل موفقیت سازمانها در حرکت به سوی پویایی و توسعه و تحول
اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و...جوامع به شمار میرود. بنابراین انتخاب افراد در
ردههای مختلف سازمانی باید بر اساس معیارهایی باشد تا افراد شایسته جهت تصدی پستهای
سازمانی انتخاب شوند. در همه سازمانها گزینش، آموزش و تربیت حرفهای مدیران خوب و
اثربخش یکی از مشکلات اساسی است، زیرا مشاغل مدیریتی نوعا پیچیده بوده و انجام
موفقیتآمیز و تاثیر آن در سازمان نیازمند مجموعهای از شایستگیها، مهارتها و
تواناییها و ویژگیهای خاص میباشد،
که فقط در یک سیستم و فرهنگ شایستهسالار محقق خواهد شد. از نظر صاحبنظران خبره و
اهل فن یکی از علل مهم ایجاد ناکامی در کسب اهداف کلیدی در سازمانهای دولتی، نبود
مدیران شایسته در نظام اداری عنوان شده است.
بنابراین یکی از الزامات رشد و
توسعه در همه کشورها کارآمدسازی نظام اداری کشور میباشد و این امر میسر نخواهد شد
مگر اینکه سیستم شایستهسالاری در نظام اداری آن نهادینه و مستقر گردد. شایستهسالاری
به مفهوم بهکارگماری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در سازمان بوده و نیز
بهرهگیری از انرژی خلاق افراد نخبه و با استعداد است. شایستگی به معنای داشتن
توانایی، اختیار، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت است. شایستگیها مجموعهای از
دانش، مهارتها، خصوصیات شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیها در یک شغل یا نقش خاص
است که موجب میشود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت
خویش به موفقیت دست یابد.
برای برخورداری از مزایای
شایستهسالاری (از جمله: افزایش اثربخشی فرد و سازمان ارتقای رضایت شغلی،
روحیه احساس تعلق کارکنان نسبت به سازمان، ایجاد انگیزه جهت تلاش، بهبود
و ارتقای سطح عملکرد و توانایی کارکنان و...) منطقی است که سازمان، نظام شایستهسالاری
را نهادینه کند و در کنار آن و بهعنوان جزئی از آن، شایستهگزینی و شایستهسازی
را نیز مدنظر قرار دهد.
نظام شایستهسالاری نظامی است
که در آن مزایا و موقعیتهای شغلی تنها بر اساس شایستگی و نه بر مبنای جنسیت، طبقه
اجتماعی، قومیت و یا ثروت و... به افراد داده میشود. شایستهسالاری دیدگاهی است
که بر اساس آن افراد از طریق نظام آموزشی كارآمد و با تلاش و کوشش فراوان
استعدادهای خود را شکوفا کرده و در نهایت فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا
ثروت و... برای تصدی مناسب یک شغل، فقط و فقط بر اساس شایستگی است. شایستهسالاری
به مفهوم بهکارگماری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه نظام اداری است.
امروزه در نظامهای اداری رشد یافته و یا درحال رشد، شایستهسالاری از اهمیت خاصی
برخوردار است.
شایستگی
از سطوح مختلف فردی، سازمانی و راهبردی برخوردار است در سطح فردی، شایستگی شامل
دانش و مهارتهای بالقوه، ظرفیتها (قابلیتها) و صلاحیتهای افراد و اشخاص است.
در سطح سازمانی، شایستگی شامل روش ویژهای در ترکیب منابع گوناگون سازمان با یکدیگر
است. به عبارت دیگر شایستگی شامل ترکیب متقابل دانش و مهارتهای افراد با دیگر
منابع سازمان مانند دانش سیستمها، امورجاری، رویهها و تولیدات فنآورانه است. در
سطح راهبردی؛ منظور از شایستگیها، ایجاد و حفظ برتری رقابتآمیز، از راه ترکیب
خاصی از دانش، مهارتها، ساختارها، راهبردها و فرآیندها میباشد.
با توجه به اینکه باورها و ارزشهای حاکم بر
جامعه نقش موثری را در استقرار نظام شایستهسالاری در کشور ایفا مینماید لذا رجوع
به منابع اسلامی به خصوص سخنان ارزشمند مولا امیرالمومنین امام علی (ع) در نهجالبلاغه
میتواند راهگشا باشد. به عقیده حضرت علی(ع) مساله توان، لیاقت و شایستگی افراد جزیی
از بحث عدالت است و این اصل مهمترین اصل اداره جوامع (سازمانها) میباشد. آن
حضرت معتقدند که هر پستی به تناسب، نیاز به توان، خلاقیت، شایستگی و تخصص خاصی
دارد و جایز نیست افراد هر کدام به جای دیگری قرار بگیرند، در غیر اینصورت
جامعه مسیر رشد، توسعه و کمال را نخواهد پیمود. حضرت علی علیهالسلام در فرمان
معروف خود به مالکاشتر فرمانروای مصر معیارهایی نظیر داشتن تقوا، حسن سابقه،
دانایی و توانایی، صلاحیت اخلاقی، داشتن ظرفیت روحی و کاری، ضابطهگرایی،
پرهیزگاری و صداقت، بزرگمنشی و بزرگواری در برابر مخالفان، دوراندیشی و آیندهنگری
را برای انتخاب و انتصاب مدیران و کارگزاران نظام ضروری دانسته است.
در
مقابل نظام شایستهسالاری طیف وسیعی از نظامهای سنتی قرار دارند که در آنها نوع
خاصی از نگرش دیده میشود و باعث عدم برقراری نظام شایستهسالاری میشود.
مهمترین
موانع برقراری اصل شایستهسالاری عبارتند از: تبارسالاری (خویشاوندسالاری)، جناحبازی
و باندبازی، فقدان روشهای قانونمند در نظام استخدام، فراهمنبودن بستر مناسب برای
پرورش افراد شایسته و فقدان احزاب سیاسی کارآمد اشاره کرد.
بهترین
راهکارها در ایجاد و استقرار نظام شایستهسالاری میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاد
و تبیین فرهنگ شایستهسالاری، ایجاد ضوابط قانونمند با ضمانت اجرایی کافی برای
انتصاب شایستگان، تعیین ضوابط و معیارهایی جهت سنجش میزان شایستگی افراد، ایجاد
بستر مناسب جهت ترویج شایستهسالاری و پرورش شایستگان در نظام اداری، عدم حاکمیت
مدیریت ناشایستهسالاری که در واقع همان مدیریت اتوبوسی را تداعی میکند، ایجاد
زمینه لازم جهت خلاقیت و نوآوری که خود باعث افزایش بهرهوری نظام اداری خواهد شد.
انتهای
پیام/