نوسان قیمت دلار در روزهای اخیر و هجوم مردم برای فروش
دلارهای خود در زنجان، یک همشهری را به صدر اخبار رساند که نه خریدار دلار بود و
نه فروشنده آن. در این ایام افشین ولیخانی، پدری بود که به پاساژ تهران (مرکز خرید و فروش دلار در زنجان) آمده
بود تا از پایین آمدن قیمت دلار مطمئن شود و شادی این کاهش قیمت را از نزدیک لمس
کند. او آمده بود تا از نزدیک شاهد باشد همانطور که یک شبه قیمت داروی فرزند
سرطانیاش یک شبه سه برابر شد، حالا ذره ذره این قیمتها میشکند و دارویی که قبلا
یک میلیون و 100 هزار تومان خریداری میکرده و با گرانی دلار به سقف 3 میلیون و
300 رسیده بود، اینک روند نزولی گرفته است.
او با بغضی که در صدا داشت، شادی کاهش قیمت دلار را بیشتر
از هر کس دیگری احساس میکرد و اغلب همشهریان و هموطنان نیز این فیلم را که در
شبکههای مجازی دست به دست میشد، دیدهاند. انتشار این فیلم سبب شد که برنامه
فورمول یک از او دعوت کند تا در این برنامه حاضر شده و در مورد مشکلاتش بگوید.
اینکه با وجود داشتن یک پسر مبتلا به سرطان، مجبور به فروش کلیه خود جهت تامین
هزینههای درمان او شده ولی وقتی اوضاع اقتصادی نامناسب گیرنده کلیه را دیده، از
گرفتن پول آن منصرف شده است! فیلم این بخش از مصاحبه علی ضیاء در برنامه فورمول یک
با این پدر نیز اینک در شبکههای مجازی دست به دست میشود و بر شهرت این پدر اضافه
میکند که تنها برای فرزند خود پدری نکرده و برای آن بیمار کلیوی نیز در نقش حامی
چون یک پدر ظاهر شده است.
دیدن چنین بخششهایی در حالی که خود فرد برای ریال به ریال
پولی که قرار است به دست آورد، نقشه کشیده و زندگی فرزندش را به آن گره زده، نهایت
سخاوت یک انسان در مقابل همنوعش است که ولیخانی حتی قصد رسانهای کردن آن را در
فلیم منتشر شده از برنامه فورمول یک نداشته و در مقابل اصرارهای مجری در مورد
اهدای کلیهاش، بارها آن را تکذیب میکند تا اینکه علیضیاء خود شرح ماجرا را داده
و ولیخانی با همان بغض در صدا که گویی همراه همیشگیاش است، میگوید پولی بابت آن
نگرفتم!
در این ایام که شنیدن اخبار احتکار کالا و بالا رفتن قیمت
اجناس، هر روز با روح و روانمان بازی میکند، شنیدن اخباری از این جنس، حالمان را
خوب میکند، اینکه اگر آدمهایی هستند که با بالا رفتن قیمتها، احتکار میکنند و
گران میفروشند تا سکه روی روی بگذارند و به فکر دیگرانی که به خاک سیاه نشستهاند
نیستند، در عوض کسانی هم هستند که بیچشمداشت کمک میکنند، حتی اگر خودشان احتیاج
داشته باشند. زمانی در کشور مد شده بود که مهربانترینهای هر عرصهای را انتخاب و
از وی تقدیر میکردند، مهربانترین پلیس، مهربانترین پدربزرگ و مادربزرگ، هر چند
پشت آن حرکت هم اهداف سیاسی وجود داشت ولی ای کاش یک نفر این پدر را به کمیتهای
که مهربانترینها را انتخاب میکرد معرفی کند تا عنوان مهربانترین پدر را نثار
هر کسی نکنند و آن را برای "افشین ولیخانی"، همشهری زنجانی ما کنار
بگذازند.