توسعه سیاسی مفهومی است که در پی
تحولات پس از جنگ جهانی دوم با استقلال کشورهای در حال استعمار از یکسو و نیز تهدیدات
نظامهای سوسیالیستی بلوک شرق برای جهان سرمایهداری غربی در خلال جنگ سرد از دیگر
سو توسط جامعه شناسان و نظریهپردازان غربی بهمنظور ارائه راهحلی برای کشورهای
تازه استقلالیافته و عقبمانده بهمنظور تغییر و دگرگونی مطرح گردید.
توسعه سیاسی از دو کلمه توسعه
و سیاست تشکیل یافته است. بهمنظور ورود به مبحث اصلی ابتدا تعریفی از توسعه و سیاست
ارائه میگردد.
توسعه: بهبود، رشد و گسترش همه
شرایط و جنبههای مادی و معنوی زندگی اجتماعی را توسعه مینامند. از طرفی گسترش
ظرفیت نظام اجتماعی برای برآوردن احتیاجات محسوس یک جامعه، امنیت ملی، آزادی فردی،
مشارکت سیاسی، برابری اجتماعی، رشد اقتصادی، صلح و موازنه محیطزیست مجموعهای از این
احتیاجات است که جملگی از تعاریف توسعه محسوب میشوند.
سیاست: در باب سیاست تعاریف زیادی
ارائهشده است که به ذکر یک مورد بسنده میشود و آن تعریف عبارت است از تدابیری که
حکومت بهمنظور اداره کشور اتخاذ مینماید. این تدابیر هم به دو جزء تقسیم میشوند
سیاست داخلی و سیاست خارجی. توسعه سیاسی به لحاظ چندبعدی جامع و شدیداً کیفی بودن
آن پیچیدهترین سطح یک جامعه است.
پس از ارائه تعاریف واژههای
فوق به بحث توسعه سیاسی میپردازیم.
توسعه سیاسی یکی از مهمترین و
اصلیترین ابعاد توسعه است که توجه به آن میتواند زمینهساز گسترش سایر ابعاد
توسعه در کشورهای درحالتوسعه باشد. اما بیشک این مفهوم هم از زوایای متفاوتی قابلتحلیل
و بررسی است. که میتوان آن را با مؤلفههای مختلفی همچون فرهنگ سیاسی، ساختار
اجتماعی، مناسبات اقتصادی و... مرتبط دانست و با استفاده از رویکردها و نظریات
مختلفی مورد کنکاش و بررسی قرارداد.
باید اذعان نمود یکی از مؤلفههای
مؤثر در فرایند توسعه سیاسی نهادهای سیاسی میباشند. رویکرد نهادگرایانه هم یکی از
مهمترین و پرطرفدارترین رهیافتهایی است که در مطالعات توسعه سیاسی همواره موردتوجه
پژوهشگران و صاحبنظران حوزه سیاست و جامعهشناسی بوده است.
لذا بررسی مبانی نظری توسعه سیاسی
از منظر نهادگرایی میتواند ابزار مؤثر و مفیدی برای شناخت و تحلیل وضعیت توسعه سیاسی
و موانع تحقق آن در کشورهای درحالتوسعه نظیر جمهوری اسلامی ایران باشد.
در تحقق توسعه سیاسی عوامل و آیتمهایی
دخیل هستند که در این نوشتار اجمالاً موردبررسی قرار میگیرند:
الف- نهادگرایی:
نهادگرایی سنت فکری مهمی در حوزه
جامعهشناسی سیاسی محسوب میگردد.
توسعه سیاسی ارتباط وثیقی با پیدایش
و تکوین نهادهای سیاسی در هر جامعهای دارد فلذا لازمه توسعه سیاسی تقویت نهادهای
دموکراتیک از قبیل قانون اساسی، مجلس و... است که بدون وجود هریک از آنها نمیتوان
تصور شفاف و روشنی از توسعه سیاسی برای یک جامعه متصور شد.
توسعه سیاسی پیچیدهترین نوع
توسعه و همچنین جامعه توسعهیافته هم تکاملیافتهترین نوع جامعه شناخته میشود.
در چنین جوامعی طبیعتاً کفه محاسبه و عقل و تحلیل باید بر کفه احساس و تعصُّب سنگینی
کرده و انسانها در فرایند تصمیمگیریهای فردی و اجتماعی خود در فکر بهبود و ارتقاء
از وضع موجود به وضع مطلوب باشند.
ب- جامعهپذیری:
یکی دیگر از مختصات اصلی توسعه
سیاسی و لازمه آگاهی و بینش سیاسی افراد جامعهپذیری است. بنابراین میتوان گفت
آگاهی و بینش سیاسی لازمه جامعهپذیری سیاسی است. جامعهپذیری سیاسی یکروند آموزشی
است که به انتقال هنجارها و رفتارهای پذیرفتنی نظام سیاسی مستقر از نسلی به نسل دیگر
کمک کرده و نیز بهعنوان تلفیق اطلاعات و الگوهای معیّن رفتاری با توجه به دولت و
مفاهیم و فعالیتهای گوناگون آن در مردم یک جامعه است. پس آثار و تجلیّات جامعهپذیری
را میتوان در رفتارهای گوناگون سیاسی و اجتماعی منجمله: رأی دادن، حمایت از
احزاب سیاسی، مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مشاهده نمود. برخی نظریهپردازان
توسعه براین اعتقادند کشورهای جهان سوم اغلب بهدوراز توان انجام همزمان نوسازی
اقتصادی و توسعه سیاسی بوده و مجبورند که دومی (توسعه سیاسی) را فدای اولی (نوسازی
اقتصادی) کرده و یا آن را به مرحله بعد موکول سازند. بدین ترتیب نوسازی اقتصادی به
قیمت تضعیف نهادهای دموکراتیک جامعه و کاهش امکان مشارکت سیاسی درنتیجه انحطاط سیاسی
آن جوامع تمام میشود که ترجمان این زوال، بازگشت خشونت و برتری منافع شخصی بر منافع
عمومی یعنی تشدید فشارهای سیاسی است.
ج- شاخصهای توسعه سیاسی از
منظر نهادگرایی:
توسعه سیاسی با نهادینه شدن
قدرت سیاسی ممکن میشود و اگر ما نهادینه شدن را بهعنوان افزایش غیرشخصی شدن، افزایش
رسمی سازی و افزایش انفکاک در نظر بگیریم، این فرایند را میتوان یک مدل از توسعه
توصیف کرد که بر شاخصهای مهمی چون: نحوه کسب قدرت سیاسی، نحوه اعمال قدرت سیاسی و
نحوه انفکاک قدرت سیاسی تمرکز دارد.
لازم به ذکراست که بهرهگیری
از شاخصهای سهگانه فوق به این معنا نیست که صرفاً همین شاخصها معرف اصلی توسعه
سیاسی تلقی میشوند بلکه این شاخصها از میان انواع نظریههای مربوط به توسعه سیاسی
مناسبتر به نظر میرسند. که بررسی و تحلیل تمامی نظریهها و شاخصها از حوصله این
مبحث خارج است.
بنابراین توسعه سیاسی رابطهای
مستقیم با مکانیسمهای کسب قدرت سیاسی در هر کشوری دارد. مکانیسم انتخابات بهعنوان
مهمترین ابزار رقابت در کسب قدرت سیاسی در مقابل روشهایی نظیر انتصاب، حکومت
موروثی، کودتا و... که درگذشته برای کسب قدرت مطرح بوده از جایگاه مهمی بهعنوان
ملاک تحقق دموکراسی دریک کشور برخوردار است. به میزانی که انتخابات سالم و شفاف
باشد و فرایند کسب و واگذاری قدرت سیاسی به شکل رقابتآمیزتری انجام شود آن جامعه از
توسعه سیاسی بیشتری برخوردار است.
در ایران هم مکانیسم انتخابات
عمر طولانی داشته و از زمان انقلاب مشروطه و شکلگیری مجلس شورای ملی تابه امروز
تلاش برای رقابتی کردن فرایند کسب قدرت سیاسی وجود داشته است، اما در مواردی به دلیل
چالشهای مختلفی که در حوزه کسب قدرت بر اساس چارچوبهای رقابتی و قانونی وجود
دارد این فرایند کسب قدرت و مناقشات انتخاباتی میتواند بهخوبی وضع توسعه سیاسی
در جمهوری اسلامی ایران را نشان دهد.
انتهای پیام/