تاریخ ایران نشان می دهد شاهان
و شاهزادگان بزرگ در کنار وزیران و رایزنان بزرگ زیست کردند. همیشه نیز، راز بقای
امپراطوران بزرگ را در دل تاریخ زنده نگه داشته اند.
پادشاهانی که نتوانستند وزیران
خردمند را نگه دارند نتوانستند مکاتب اندیشه ورزی را نیز برای خود ایجاد کنند.
امروز اگر دیوان سالاری و
قانون اساسی آمریکا در جهان نمود دارد و کشورهای رقیب خود چون چین و روسیه را به
آشکار تحریم می کند. توان پاسخ گوی نیز در آنها دیده نمی شود. بدین جهت است. تولید
علم در آن کشور نسبت به جهان ۷۰ درصد هست.
اگر می بینم با کمترین تب
اقتصادی در آن کشور، لرزه بر اندام اقتصاد جهانی می افتد، علت دارد.
علت اصلی آن، به اینخاطر است
دانشگاه هایی مانند ام.آی.تی و هاروارد و ... در آن با ارزش هستند. بخاطر استادان
آزاد اندیش. ببنید حتی اسلامگراترین شخص مانند سیدحمید مولانا را در دل خود جذب می
کند. چمران را می پرورد. این نگاه همه جانبه هست که آن کشور را قوی و قویتر می
کند. در نتیجه، هیچ شعار و دعا و نفرین و آروزی مرگ در آن اثر ندارد.
حال بگذریم.
«فرزندان شعار مرگ گویان در آن
کشور بر ریش مردم بی خبر از هر جا می خندند بر دیوار چین راه می روند و بر کاخ
کرملین با اپل عکس یادگاری میگیرند!»
البته فردوسی فراز خردمندی
شاهان را، با رایزنان، به خوبی به تصویر می کشد. اما حیف از این همه آدرس، شوربختانه
هنوز هم در فصل گاه تاریخ، اندیشمندانی چون محمد فاضلی و... نمی تواند نگه
دارد باید چون ملاصدرا آواره کوی و برزن جهان شوند. تا مجیزگویان حاکم، چون شاه
طهماسب بر سریر قدرت بنشانند تخت را بر بخت بد راحت ببخشند پوتین ها نیز مانند
تزارها همچنان در صفحه تاریخ بدرخشند.
می فرماید:
که تاج تو تاج سر ماه باد
ز تو دیو را دست کوتاه باد
که هرگز نیاموزدت راه بد
چو دستور بد بر در شاه بد
انتهای پیام/