زوج جوان زنجانی: برای شروع این کار از وام ازدواجمان کمک گرفتیم که 170 میلیون وام ازدواج هردوی ما بود. در ادامه هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای در اواسط کار خود را نشان داد که ما تصورش هم نکرده بودیم و از همین رو ما مجبور به فروش ماشین خود نیز شدیم اما همچنان بر سر این موضوع مصمم بودیم که باید این کتاب‌فروشی را احداث کنیم

یک منبع آگاه در شهرداری زنجان: برخی از اعضای شورا ناپخته حرف می‌زنند! حتی یک دستگاه ماشین نیز در مجموعه شهرداری زنجان فروخته نشده است!

اگر چه تصور می شد با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و همسو بودن دولت با مجلس اصولگرا، مشکلات اقتصادی حل خواهد شد، اما در چند ماه اخیر، سقوط ادامه دار بورس، وضعیت کرونا در کشور، بالا رفتن قیمت کالاهایی چون برنج، مسکن و ماشین؛ انتصابات فامیلی در دولت و ... بهارستانی ها را عصبانی کرده است

یک تولیدکننده زنجانی: اجازه ندادند در جلسه نخبگان حرفم را بزنم/ رئیس خانه صنعت استان: اگر مشکل استانی باشد نیازی به کمک دولت و شخص رئیس‌جمهوری نداریم!/ رئیس کمیسیون تجارت اتاق بازرگان استان: مشکلات‌مان کشوری است نه استانی/ اقتصاددان: برای خرید قطعات ماشین‌آلات و تجهیزات مدرن، باید با دنیا تعامل کنیم!

رئیس اداره امور سازمان صمت استان زنجان: از ابتدای دی‌ماه امسال مجوز ورود ماشین‌آلات جدید داده نمی‌شود

سال پیش می‌شد با 200 و 300 هزارتومان تا 4 میلیون تومان ماشین لباس‌شویی خرید اما امروز قیمت به 6 میلیون تا 24 میلیون تومان رسیده است

مبلغ 480 میلیارد ریال اعتبار از محل کمک‌های فنی و اعتباری توسعه سامانه‌های نوین آبیاری جهت تجهیز 3 هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان به سیستم‌های آبیاری قطره‌ای، بارانی، تیپ و ماشین‌های آبیاری (سنترپیوت و لینیر) تخصیص یافت.

با توجه به دستورالعمل سازمان امور مالیاتی کشور و بنا به اختیار حاصل از تبصره ماده ۱۰۰ قانون مالیات‌های مستقیم، مالیات عملکرد سال ۹۸ صاحبان وسایط نقلیه مسافری، باری، ماشین‌آلات راهسازی و صنعتی با رعایت گروه‌بندی استان‌ها به صورت مقطوع تعیین می‌شود

شب‌ها می‌نویسد. می‌گوید، شب‌ها انسان خودش هست و خدا. موهایش را خودش کوتاه می‌کند و از جوانی که در سلمانی کار می‌کرده ۵۰ سال است دیگر آرایشگاه نرفته. رانندگی هم می‌کند، البته با یک ماشین قدیمی که بیشتر از آن‌که سوارش شود، در مکانیکی است. عشق است دیگر... . و شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد که همین را بهانه‌ای می‌داند برای معاشرت با مکانیک‌ها.

از کنار مغازه‌ها عبور می‌کنم. نگاهم به ویترین‌های رنگارنگ مغازه‌ها گره می‌خورد. برای چندلحظه‌ای می‌ایستم و نگاه می‌کنم. سپس مسیرم را پی می‌گیرم. کم‌کم مغازه‌ها رنگ می‌بازند. مغازه‌دارها دیگر لباسشان به کهنگی می‌گراید. دست‌ها و صورتشان سیاه‌رنگ شده است. جلوی هر مغازه یکی دوتا و بعضاً سه تا ماشین‌سواری پارک شده است...